دومین نشست مجازی تحلیل فیلم را با صحبت های آقای جلال کریمیان آغاز کردیم.
_خب همان طور که همه خانم میرهادی را با مدرسه فرهاد و فعالیت آموزشی شان می شناسیم ایشان در ابتدا در سال 1334 پیش دبستانی تاسیس کردند و دو سال بعد وارد آموزش دبستان شدند. و بعد در دهه¬ی 1350 مدرسهی راهنمایی فرهاد را راه انداختند.ایشان رویکرد های نوین آموزشی را به صورت هدفمند در ایران گسترش دادند و در این راه تلاش کردند. اگر بخواهیم صفات بارز خانم میرهادی،که ایشان را از بقیه متمایز می کند، برشماریم این است که اولا خانم میرهادی در حوزهی تعیلم و تربیت ایران در تمام رده های آموزشی نگاه داشتند یعنی هم نگاه فلسفی به جهان و آموزش داشتند و هم خودشان یک آموزش گر و یک فعال حوزه پداگوژی هستند و ما افراد زیادی را داشتیم که در حوزهی پداگوژی فعالیت داشتند مثل مرحوم مافی، جبار باغچهبان و… اما خانم میر هادی از این جهت از این افراد متمایز می شود که هم یک دیدگاه و جهان بینی شسته رفته ارائه می دهد دومین ویژگی منش توران میرهادی است منش ایشان نماد ایدهای بوده که ازش صحبت می کرده مثلا اگه از صلح و عدالت صحبت می کرده اول در منش ایشان نمایان بوده و خب این از ویژگی های مربوط به شخص ایشان است اما من یک نکته اضافه بکنم که توران میرهادی از نگاه من کسی بوده که دنبال نهادسازی بوده و به دنبال ایجاد یک ایده نبوده بلکه به دنبال گسترش آن بوده ایشان برای نهاد آموزش عمومی ایران ایده داشتن و ضمن استفاده از تجربیات خودشان و این خیلی مهم است و این یکی از آن ویژگی هایی است که باعث می شود وقتی از توران میر هادی حرف می زنیم به طور متفاوتی باشد اما متاسفانه به خصوص بعد از انقلاب اسلامی ایده ها و وجود ایشان نادیده گرفته شد و ایشان در حوزه¬ی دیگری که مثل شورای کتاب از حضورشان بهرهمند شویم ولی جا داشت بعد از این اتفاق اجتماعی در ایران از حضور ایشان استفاده کنیم
ما اگر بخواهیم از اندیشه ی خانم میرهادی حرف بزنیم مهمترین واژه، واژه صلح است ، صلح آن طور که توران میر هادی می فهمد صلح در ابتدا با خود و می تواند خود را به عنوان یک انسان شرافت مند درک کنه و بهش منش درست رو یاد بده و سرزنش گر خودش نباشد این اندیشه وقتی در حوزه آموزش و پروش می آید شاید مهمترین نتیجه اش نفی رقابت و مسابقه بین افراد در یک اهداف از پیش تعیین شده است به ما یاد می دهد هر کودکی توانمندی ها و رشد خودش را دارد و این مشارکت با دیگری است که باعث رشد می شود و این نتیجه اش چیزی است که مدرسه فرهاد خوانده می شد.
در ادامه ضمن ابراز خوشحالی و تشکر از خانم خمارلو ادامه¬ی بحث را به خانم ملک زاهدی واگذار کردند.
در ابتدا از خانم خمارلو می خواهم اگر نکته ای تکمیلی به ذهنشون می رسه بگن.
_ نه من چیزی ماذادی به ذهنم نمی رسه چون شما خیلی خوب توضیح دادید فقط اینکه خب این مستند یک دوره از پنج سال پایانی زندگی مامان رو به ما نشان می دهد و اگر کسی مشتاق است که بیشتر بداند باید به کتاب های ایشان رجوع کند.بنابراین شما بقیه سوالاتتان را بفرمایید من در خدمت شما هستم.
خب خانم خمارلو موانعی که برای فعالیت های خانم میرهادی قبل .وبعد از انقلاب بود چه هست؟ و چی شد که خانم میرهادی دست از تعامل با سیاست مداران برنداشتند و سعی کردند راهی باز کنند.
¬_ مامان کلا مشکلات زیادی داشتند چه قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب و اگه بخوام مثال بزنم، یکی خب همین مسئلهی اقتصادی بود که هیچ وقت کمکی نمی شد و بنابراین همیشه مسئله مالی داشتند برای رسیدن به اهدافشان و یک مسئله دیگه مسئله کمبود جا بود برای شورا به خصوص این ها یکی از مشکلاتی بود که همیشه پیش رو داشتند و یک نوع دیگر هم سنگ اندازی ارگان های دولتی بود، من به یاد دارم که یک بار دو سال چاپ فرهنگ نامه رو فقط به خاطر یکی دوتا عکس به تاخیر انداختند و مامان قبول نکرد که اون مقاله رو بردارد گفت ما کار خودمون رو ادامه می دیم این ها هم قبول می کنند و در حقیقت همین طور هم شد و نه تنها فرهنگ نامه چاپ شد بلکه فرهنگ نامه به عنوان کتاب سال هم انتخاب شد.یک سری دیگر از این مسائل خب تبلیغاتی بود که علیه کارهای مامان می شد و چه زمان مدرسه فرهاد و چه زمان فرهنگ نامه و می خوام بگم که مامان همیشه در حال جنگ بود و می گفت سرتو بنداز پایین و کارت رو انجام بده تا به هدفت بررسی و یک چیزی هم که همیشه خیلی جواب نمی داد و ما می گفتیم چرا جواب نمی دی می گفت جواب ابله هان خاموشی است و بیشتر می خواست که خودش رو خیلی درگیر نکنه و به اهدافش برسه که آخرین هدفش هم که در همین مستند خانم بنی اعتماد نشان داده شده همین فرهنگ نامه بود بنابراین مشکلات اینجوری زیاد بودو بعد از انقلاب همون سال آموزش و پروش مامان رو بازنشسته کرد و بابا هم همون سال فوت کرد و بعد مامان اسم مدرسه فرهاد رو برداشت و بعد فرهنگ نامه رو شروع کرد.مامان یک برنامه کلی برای آموزش و پروش فرستاد ولی مامان همیشه می گفت آموزش و پروش مثل اژدها می مونه و نظرات خوب را می بلعد و اجرا نمی کند.
بنظرتون مستند توران خانم تونست شخصیت خانم میرهادی رو نشون بده ؟
_ این فیلم پنج سال آخر زندگی مامانه و این نشونه می ده که وقتی آدم به یه هدف اعتقاد داره چطوری براش می جنگه خب مامان هشتاد و پنج سالش بود و نشون می داد که این پله ها رو به چه سختی می رفت بالا برا اینکه اعتقاد داشت به کارش و معتقد بود این کار برای بچه های مملکت انجام میشه این نشون می ده که اگه آدم هدف داشته باشه با وجود تمام کم وکاستی هایی که بدن آدم داره چطور می تونه کارش رو ادامه بده توی این راه واقعا مردم خیلی کمک کردند حالا قرار هست خانم بنی اعتماد و آقای میر تهماس یه فیلم از ایشان بسازند و مامان اینقدر کار های زیادی تو زندگی اش انجام داده که با یه مستند دو ساعته نمیشه نشون داد.
که خودش هم مستند رو ندید و مامان این ساخت مستند رو دوست داشت و از این جهت دوست داشت که می گفت من اگه هر چیزی که می دونم رو در اختیار بقیه بذارم این شاید یه جایی راه گشای یکی باشه.
در مستند ما می بینیم که یه سری مشکلات هست برای فرهنگ نامه مثل اینکه خیلی ها نمی شناسن ، آیا بعد از مستند تغییری ایجاد شد؟
کسی کمک نکرد به فرهنگ نامه از لحاظ مالی و این ها و آموزش و پروش هم مثل همیشه نسبت به ما بی تفاوت بودند ولی تعداد خرید کتاب های ایشون توسط مردم بیشتر شد.
شیوه های نمره دهی و تربیتی خانم میرهادی چی بود؟
همون طور که همکار تون هم به خوبی توضیح دادن ما در مدرسه نمره اول نداشتیم و مامان با نخبه پروری کاملا مخالف بود و می گفت همه باید کنار هم بشینن و بچه های زرنگ با سوالاتشون کلاس رو به جریان می اندازند و بالا می برند.بچه های زرنگ در مدرسه کارشون این بود که دست بقیه رو بگیرن و باهم کار کنن و این بیشتر به صورت یک مشارکت بود، و اگر یکی از بچه ها خلافی انجام می داد و اینها، وظیفهی رسیدگی بهش با شورای دانش آموزی بود مثلا یه دفعه مامان تو یکی از کتاباش هم نوشته بود که یه پسری یه خلافی کرده بود و بچه های شوارا به اون گفته بودن که برو دو روز فکر کن که چه تنبیه¬ی مناسب تو هست اون رفته بود و دو روز فکر کرده بود و اومده بود و گفته بود من راستش نفهمیدم چه تنبیه¬ی مناسب من هست شورا هم گفته بود همین تنبیه ات کافی بود که دو روز رفتی فکر کردی می خوام بگم که حالا ما می گیم تنبیه به معنای اینم نبود که مداد بذارن لای انگشت بچه ها و این حرفا اصلا اینطور نبود.کلا مدرسه مدرسهی با مشارکت بود با رقابت نبود.
دربارهی آموزش موارد مذهبی و دینی چه ایده ای داشتند ؟
¬_عین بقیه درس ها بود همه داستان ها رو می گفتن و.. و حتی بعضی اوقات هم شهید باهنر و اینها می آمدند ببیند مشکلی هست و.. و اگه بود به مامان می گفتند…
مدرسه فرهاد با بچه هایی که مشکلات مالی داشتند چه برخوردی داشت؟
_ مدرسه فرهاد همه جور بچه ای توش بود از بچه رفتگر و وزیر و کسی هم متوجه نمی شد و اگه بچه ای مشکل داشت پول نمیگرفتند. و ما اون موقعه در مدرسه فرهاد بچه ها کتاب می آوردند مدرسه و اونجوری کمک می کردند عین الان شورای کتاب.
دوست داشتیم بیشتر در مورد روش های تربیتی خانم میرهادی بدونیم.
خب یک چهارده کتاب وجود داره از زندگی شخصی ایشون، و یک سری مصاحبه هایی هست مثل صلح را باید از کودکی آموخت و… ولی عمده کتاب هایی دربارهی روش های تربیتی ایشون که بخصوص به درمورد مدرسه فرهاد است و به سه گانهی فرهاد هم معروفه یکی کتاب جست و جو است یکی دو گفتار و سومی هم کتاب کار کودک هست.
خب خانم خمارلو نظرخودتون درمورد مستند چی بود؟فکر می کنید چه نقاط قوت و ضعفی داشت؟
_خب راستش ما پنج سال با خانم بنی اعتماد زندگی کردیم و این مستند بنظرم مستند خوبی بود و تاثیر بسزایی داشت چون مامان حالا به قول معروف با وجود وسعت کاری که داشت و انجام می داد خیلی اهل شوآف نبود و قبل از این مستند هم مامان نه وقتشو داشت و نه اجازه می داد کسی بیاد از کارهاش فیلم بگیره و خب بنظر من این مستند باعث شد مامان شناخته بشه، مطرح بشه سوال ایجاد کنه که این خانم کی هست. چکار می کنه و…
ماجرای بسته شدن مدرسه فرهاد چی بود؟
_راستش آموزش و پرورش اصلا روش های تربیتی مدرسه فرهاد رو قبول نداشت و مامان هم توی یکی از صحبت هاشون می گن که جمهوری اسلامی یه لطف بزرگی به ما کرد که من و آقای جهان شاهی رو بازنشسته کرد تا ما بتونیم به کار بعدیمون که همین فرهنگ نامه بود برسیم.
کودتای 28 مرداد یکی از نقطه های مهم زندگی خانم میرهادی بودن که اتفاقا دیروز هم 28 مرداد بود چون فضای کشور در یاس و ناامیدی فرو رفته بود ولی خانم میرهادی ناامید نشدن و دوسال بعدش مدرسه فرهاد رو تاسیس کردند.
_بله اتفاقا در خود روز 28 مرداد مامان در بیمارستان شوروی بستری بودن و می خواستن آپاندیسشون رو عمل کنن ولی با وجود همه این فراز و نشیب ها مامان همیشه غم بزرگش رو به کار بزرگ تبدیل می کرد و همین فرهنگ نامه هم شروعش با جنگ بود و همچنین فوت پدرم.
کتاب مادر و50 سال زندگی در ایران که دربارهی زندگی مادریزرگ بنده هست که در ایران زندگی می کردند و کتاب فرصت های استثنائی که دربارهی زندگی خود خانم میرهادی هست در واقع مامان همیشه یکی اینکه ناامیدی در زندگی اش راه نداشت دو اینکه شکر گزار خانواده-شون بودن که شرایطی رو براشون فراهم کرده بودن که بتونن اینجوری مثمر ثمر واقع بشوند.
جبار باغچه بان چه تاثیری روی زندگی خانم میرهادی داشتند؟
_مامان یک دوره ای در کلاس های آقای باغچه بان شرکت می کردند و نحوهی برخورد و آموزش ایشان و خلاقیتشان خیلی روی مامان تاثیر گذاشت و من حتی یادمه آقای باغچه بان با مدرسه فرهاد در ارتباط بودند و برای ما یک گاه نما هم خوشان دستی درست کرده بودند.
هزینه های مدرسه فرهاد معمولا چگونه تامین می شد؟
_ خب یک بخشی که هزینه می گرفتند با عنوان شهریه و این ها و بعد این که حالا اگه خانواده ای مسئله مالی داشتند خب مدرسه راه می آمد ولی نکته مهم تر از آن این بود که والدین خیلی در فعالیت های مدرسه شرکت می کردند و کمک می دادند و خودشان را در گیر با مدرسه می دیدند.مثلا زنگ های ناهار خوری یادمه که والدین دو تا سه تا شان می آمدند توی ناهار خوری می ایستادند که حالا اتفاقی نیوفتد و بچه ها انضباطشان را رعایت کنند.در نتیجه والدین خودشان را از مدرسه می دانستند و همیشه می گفتند که مدرسه فرهاد والدین رو هم تربیت می کند.
گویا در ویکی پدیا نوشته شده که خانم میرهادی در اروپا تدریس می کردند و کلاس های پیاژه رو هم شرکت می کردند می خواستم بدونم تاثیری داشته روی ایشون؟
_مامان وقتی از ایران میره ، می رفته که بره آلمان چون خواهر و برادر ایشان در وین و آلمان پزشکی می خواندند ولی متفقین اجازه نمی دهند و مامان در فرانسه می ماند و ماندنشان در فرانسه که طولانی می شود میروند دانشگاه سوربن ثبت نام می کنند و یه موسسه دیگر نیز همزمان تعلیم تربیت می خواندند بعد آن جا با آثار پیاژه و دکرلی آشنا می شوند و اینطور بوده که مامان در یک زمانی ساعت چهار صبح بیدار می شدند چهار ساعت با قطار می رفتند یک شهر دیگر ساعت هشت می رفتند می نشستند سر کلاس پیاژه و بعد دوازه دوباره سوار قطار می شدند و بر می گشتند سوربن می رفتند سر کلاس روانشناسی خودشان می نشستند.
دربارهی نحوهی همکاری با فرهنگ نامه پرسیدند که آیا می تونیم دور کاری کنیم یا نه و چه شرایطی داره؟
_الان که کرونا هست که همه دور کاری می کنن ولی شما می تونید با فرهنگ نامه تماس بگیرید و فعالیت کنید.
نویسنده:نازنین گنجوری