در دل بخش مددکاری انجمن پویش چه خبر است؟
در اغلب خانوادههای تحت پوشش انجمن پویش خشونت وجود دارد
“معصومه خلیلی” مسئول واحد روانشناسی و مددکاری انجمن دوستداران پویش است که در ابتدا با تجربهای که در زمینۀ کار با مهاجرین داشت، به عنوان روانشناس داوطلب وارد انجمن شد و پس از آن با تأسیس این واحد، مسئولیت آن را به عهده گرفت. او در این گفتگو از چالشهای موجود درمنطقۀ محل فعالیت انجمن از جمله اعتیاد و فقر فرهنگی خانوادهها میگوید و از فعالیتهای واحد تحت سرپرستی وی برای مواجهه با این موارد. او همچنین از مسئلۀ خشونت خانگی بر روی زنان و کودکان و ابعاد آن در منطقه به عنوان یکی از معضلات پیش روی خود گفتگو میکند و از راهکارهایی که برای مقابله با آن در انجمن اجرایی شده است.
– برای شروع گفتگو از این بگویید که واحد مددکاری و روانشناسی انجمن، بیشتر با چه چالشها و آسیبهایی در جامعۀ محلی روبروست؟
مشکلاتی که بیش از بقیه مسائل در منطقه مشاهده میشود، بیشتر در مورد فقر، اعتیاد، بیسوادی و همین طور نداشتن مهارتهای ارتباطی و فرزندپروری در خانوادههاست. از آن جا که بیشتر خانوادههای ما کسانی هستند که سالهای زیادی از مهاجرتشان به ایران نمیگذرد، از لحاظ اقتصادی ضعیف هستند و این باعث میشود که مشکلات بعدی به طور دومینووار به وجود بیاید. از سوی دیگر اغلب خانوادهها بیسواد هستند و نمیتوانند در درسها به بچهها کمک کنند و یا نمیتوانند کتابخوانی یا مطالعهای در این زمینه داشته باشند و این خود مزید بر علت میشود.
– برای کمتر کردن آسیبها و حل چالشهایی که ذکر کردید، اقدام شما چه بوده است؟
برای پوشش مسئلۀ فقر، انجمن بستههای حمایتی را برای خانوادههایی که شناسایی شدهاند و بضاعت کمی دارند در نظر گرفته و هر دو ماه یا یک ماه یک بار به آنها این بستهها را اهدا میکند. همچنین در راستای اشتغالزایی، توانمندسازی و درآمدزایی برای زنان در مشاغل خانگی به مادرانی که مایل هستند امکان و فرصت داده میشود که در واحد اشتغال بانوان انجمن مشغول به کار شوند. در این زمینه روند به این صورت است که خانوادههای واجد شرایط برای بستههای حمایتی و یا اشتغال در واحد مددکاری شناسایی میشوند و بعد به واحدهای اشتغال و پشتیبانی انجمن معرفی میشوند. همچنین کودکانی که مشکل سلامت و بهداشت و درمان دارند نیز توسط واحد روانشناسی و مددکاری شناسایی میشوند و به واحد بهداشت معرفی میشوند.
در زمینۀ مهارتهای ارتباطی و شیوههای فرزندپروری ما هم برای مادران سوادآموز انجمن و هم برای مادران دانشآموزان کلاسهای مهارتهای ارتباطی، فرزندپروری و چگونگی مواجهه با افکار ناخوشایند را به طور مستمر برگزار کردیم. متأسفانه کلاسهای مادران سوادآموز ما امسال به خاطر وضعیت کرونا، تعطیل بود و امیدواریم بتوانیم با بهبود وضعیت مجدداً کارگاهها را ادامه دهیم.
برای خود کودکان هم بیشتر بر روی آموزشهای روانشناختی متمرکز بودیم و برگزاری کارگاههای هفتگی مهارتهای زندگی که هدفش این بود که کودکان بتوانند با گروههای همسالان، دوستان و دیگر افراد آشنا و ناآشنا ارتباطات بهتری برقرار کنند. امسال این برنامه بیشتر بر روی شناخت احساسات و هیجانها متمرکز بود و همین طور راههای کنترل و مدیریت این عواطف. دستۀ دیگری از کارگاهها کارگاههای مشترک مادر و کودک بود. برای مثال تابستان برای بچههای پیش دبستانی و مادرانشان این کلاسها برگزار کردیم که شامل آموزش والدین و کودکان هم به صورت مجزا و هم در کنار هم به صورت کارگاهی بود.
از جمله برنامههایی که امسال به برنامههای ما اضافه شد، برگزاری کارگاههای روانشناختی برای مربیان و معلمان بود که این دورهها شامل مدیریت هیجانات و افکارناکارامد، مدیریت اضطراب، ریلکسیشن و یک دوره روشهای مدرن تشویق و تنبیه بود.
– به نظر میرسد در واحد روانشناسی و مددکاری انجمن، بسیاری از کارگاهها و اقدامات شما برای کودکان، متمرکز بر والدین و معلمان هست. چه موضوعی شما را به این سو سوق داد؟
سعی ما در واحد مددکاری تا به الآن این بوده که اقدامات ما گسترده و فراگیر و جامع باشند. در واقع میخواستیم یک سیستم یکپارچه در زمینۀ محافظت از سلامت و بهداشت روانی کودکان ایجاد کنیم تا بچهها آموزشها و ارتباطاتشان کارآمدتر باشد. بنابراین برای حمایت از کودک حلقۀ ارتباطی او یعنی خانودهها و معلمان را نیز تحت پوشش قرار دادیم.
-همکاری خانوادهها در فعالیتهای واحد روانشناسی و مددکاری به چه صورت است؟
– بیشتر این مادرها هستند که مشارکت و همکاری بهتری دارند و پدرها اغلب غایب هستند. این بیشتر به آن نقش معمول و تعریف مادر در این فرهنگ و نیز اینکه پدرها اغلب مشغول کار هستند و وقت کمتری دارند، بر میگردد. در راستای مشارکت بیشتر پدرها انجمن برنامههایی داشت برای سوادآموزی پدران که به علت مواردی که گفتیم به گستردگی سوادآموزی مادران نشد اما اتفاقات خوبی در آن افتاد. واحد مددکاری و روانشناسی هم طرحهایی را در این زمینه انجام داده است، چون هر چه پدرها حضور بیشتری داشته باشند، تأثیر بهتری بر روی کودکان دارد. در این زمینه برنامههای خلاقانهای هم طراحی کردیم که متأسفانه به دلیل کرونا هنوز عملی نشده است و آن هم برگزاری اردوهای خانوادگی بچهها به همرا پدرها و مادرها است. برگزاری چنین اردوهایی باعث جمع شدن بیشتر خانواده دور هم در یک فعالیت لذتبخش میشود و همچنین انگیزهای برای بالا بردن مشارکت پدران در زمینۀ فرزندپروری میشود.
– دربارۀ تجربههای مرتبط با خشونت خانگی در منطقه برای ما بگویید و اینکه اقدامات شما در این زمینه به چه صورت هست؟
اگر ما خشونت خانگی را در تعریف بسط یافتۀ آن در نظر بگیریم که هم شامل خشونت کلامی میشود هم خشونت عاطفی و روانی و جسمی، دراغلب این خانوادهها این خشونت وجود دارد. اما اگر بخواهیم روی جنبۀ فیزیکی خشونت متمرکز بشویم، این نوع خشونت در تعدادی از خانوادهها دیده میشود. متأسفانه در زمینۀ خشونتهای غیرفیزیکی دربارۀ کودکان این موضوع از طرف بچهها ابراز نمیشود. این خشونتها میتواند شامل سرزنشهای یا بیتوجهیهایی که به آنها اعمال میشود باشد و البته مهمتر از هم اینها خود کار کودکان مصداق بسیار بزرگی از خشونت علیه کودکان است. در خصوص کودکان برای جلوگیری و مقابله با این موارد، ما بیشتر بر روی آموزش به والدین متمرکز بودیم و یا در برخی موارد برای جلوگیری از کار کودکان حمایتهایی را برای خانواده داشتهایم تا کارکودک کم یا حذف شود و بتواند آموزش بپردازد.
مواجهۀ ما با موارد فیزیکی دربارۀ زنان به این صورت است که در اغلب موارد خود مادران به ما بر اساس اعتمادی که به وجود آمده میگویند که برای نمونه از طرف همسرشان مورد خشونت قرار گرفتهاند و از ما کمک میخواهند. در این زمینه تلاش اولیۀ ما در ساختن فضای امنی است که مادران بتوانند این صحبتها را با کسی در میان بگذارند و هیجانهای سرکوب شده خودشان را بروز بدهند. در مرحلۀ بعد ما راهکارهایی را به آنها پیشنهاد میدهیم، راهکارهایی شامل آموزش راههای ارتباط بهتر با همسران. در فاز بعد در صورت درخواست و تمایل خود فرد، برایش جلسات مشاورۀ فردی برگزار میکنیم.
در زمینۀ راهکارهای قانونی بر اساس تمایل خود خانوادهها که دوست ندارند به خاطر مسائل فرهنگی، موارد حقوقی بشود و ترجیحشان به حل کردن موضوع در داخل خانواده است، ما موارد را به صورت قانونی پیگیر نمیشویم. متأسفانه برای این زنان این خشونت بیشتر به عنوان بخشی از زندگی و بخشی از اخلاق مردانه پذیرفته شده است. بیشتر اقدامات ما در این زمینه بیشتر به صورت آموزش و فضای حمایتی و مشاوره بوده است.
– از بین عوامل اعتیاد، فقر اقتصادی و فرهنگی شما کدام عامل را در منطقۀ محل فعالیت انجمن بیشتر عامل تولید خشونت خانگی میدانید؟
اغلب این موارد ذکر شده در تولید خشونت خانگی مؤثر هستند. اعتیاد باعث میشود که فرد مسئولیتهایی را که در خانه دارد به درستی انجام ندهد و ایجاد خشونت کند. در این موارد اغلب پدرها هستند که دچار اعتیاد هستند. مثلاً ما خانوادهای را داشتیم که در آن پدر اعتیاد داشت و از فرزندان خودش میخواست که برای او مواد مخدر تهیه کنند که این خود مصداق بارز خشونت خانگی بود و مادر خانواده تنها کاری که میتوانست برای جلوگیری از این خشونت علیه فرزندانش بکند این بود که نگذارد بچهها مواد را تهیه کنند و خودش این کار را برای مرد خانواده انجام میداد.
فقر فرهنگی هم به خودی خود تولیدکننده خشونت خانگی است. فرهنگ با تأثیر گذاشتن روی باورها و ارزشهای افراد منجر به خشونت میشود و افراد در این فرهنگ انتظار دارند زن یا کودک به راحتی پذیرای این خشونت شود و هیچ واکنش و دفاعی نداشته باشد. این فرهنگ این را برای یک زن ارزش در نظر میگیرد و به او برچسب زن صبور و بساز را به عنوان یک ارزش میزند. این فرهنگ روی مردها هم این تأثیر را دارد که آنها این حق را برای خود قائل باشند که بتوانند خشونت را اعمال کنند و از آن ابایی نداشته باشند. برای این مردان اعمال خشونت امری عادی و معمولی است.
فقر اقتصادی باعث میشود فرد از آموزشهای به روز و یا منابع حمایتی دور بماند و این چرخه خشونت مدام تکرار شود. یعنی هر فرد خشونت را بر اساس فقر فرهنگی و اقتصادی تولید میکند و فرد خشونتدیده خود در زمان دیگر بدل به عامل خشونت میشود.
نویسنده : مهراوه موسوی