پیشگیری از خودکشی بهواسطه پیشگیری از ازدواج در سن کودکی
امروز روز جهانی پیشگیری از خودکشی است. پیشگیری مفهومی چندبعدی و پیچیدهای است. گرچه مداخلات عمومی، موردی و انتخابی و مداخله در بحران میتواند منجر به پیشگیری از خودکشی شود، اما به چیزی فراتر از اینها نیاز است. این چیز ظرفیتی شکلگرفته در فرایند اجتماعی شدن است که تابوتوان انسانها را در مقابل با فشارها، ناملایمات، سختیها و ستمها افزایش میدهد. در ادبیات این حوزه از اصطلاحاتی نظیر خود-کنترلی و تابآوری برای اشاره به این ظرفیت اشارهشده است. گفتهشده کنترل سازوکاری است برای تنظیم ظرفیت نظام (در اینجا فرد) و تابآوری نیز بهعنوان فرآیند بازگشت از تجربیات دشوار و سازگاری خوب در مواجهه با ناملایمات، تروما، تراژدی، تهدیدها یا منابع مهم استرس تعریفشده است. تربیت مناسب در خانواده و مدرسه، دریافت توجه و محبت، تأمین نیازها، دلبستگی به اعضای خانواده و دیگران، یادگیری مهارتها و داشتن احساس انسجام فردی با مؤلفههای نظیر حس معناداری، قابلدرک بودن و مدیریت از منابع عمده خود-کنترلی و تابآوری هستند.
داشتن تابآوری و یا خود-کنترلی به تنهای برای پیشگیری از خودکشی کافی نیست، باید به ویژگیهای زمینه هم توجه شود. برای مثال داشتن شبکههای حمایتی مؤثر نظیر اعضای خانواده و دوستان نیز مهم است. انسانها هر چه قدر تابوتوان داشته باشند ممکن است در جای شکسته شوند، نیاز است از دیگران نیز کمک بخواهد و طلب حمایت کنند.
حال با این مقدمه این پرسش مطرح میشود که آیا ازدواج در سن پایین یا به اصلاح ازدواج در سن کودکی میتواند به خودکشی منجر شود؟ پاسخ به این پرسش بله است، اما نیاز به توضیح دارد. قبل از هر چیزی باید گفت ازدواجهای در سن پایین بیشتر در میان خانوادههای آشفته، فقیر، در مناطق فقیر و روستایی شیوع دارد. کودکان این خانوارها به دلیل ازدواج در سن پایین و محروم شدن از مدرسه و همچنین به دلیل شرایط خانواده از یادگیری مهارتها و احساس دلبستگی محروم میشوند که از پایههای تابآوری است. از سوی دیگر شواهد پژوهشها نشان داده است تعدادی از این کودکان بعد از ازدواج خشونتهای زیادی را از سوی شوهرانشان و حتی خانوادههای آنان دریافت میکنند. پس میتوان گفت دستهای از این کودکان نهتنها فاقد تابآوری و شبکههای حمایتی هستند بلکه به دلیل تجربه خشونتها و سایر ستمها زمینه خودکشی برای آنان فراهم است.
فرایندی که در بالا توضیح داده شد مشمول حال همه کودکان نمیشود، بلکه بیشتر مشمول کودکانی میشود که در سن کودکی ازدواجکردهاند، خانوادههای آشفته داشتهاند، شوهر و خانوادهاش از شرایط مناسبی برخوردار نبودهاند و در ازدواج انواع ستمها و خشونتها را تجربه کردهاند. با این توضیح میتوان گفت ازدواج در سن کودکی میتواند خودکشی کودکان را تسریع کند. این را نیز یافتههای مطالعات نشان داده است. بهطور خاصتر یافتهها نشان دادهاند افکار به خودکشی، اقدام به خودکشی و درنهایت خودکشی در میان این کودکان بهویژه دختران شایع است. دلایل عمده آن نیز ناشی از مواردی است که در بالا مرور شد.
برای پیشگیری از این نوع خودکشیها لازم است به حقوق کودکان توجه شود. مشاوره یا آگاهی بخشی در این شرایط چندان مفید و مثمر ثمر نیست، بلکه باید همانند بسیاری از کشورها ازدواج در سن کودکی را لغو کرد، به تحصیل کودکان توجه شود، یادگیری مهارتهای مختلف برای آنان و خانوادههایشان فراهم شود و سایر حقوق آنها محترم شمرده شود. در این فرایند است که ستمها و سایر ناملایمات از زندگی آنها کاسته میشود و تابوتوان آنها بهمنظور مواجه با هر آنچه در زندگی سخت و دشوار است افزایش پیدا میکند.