گزارش آخر هفته 11 مرداد 1403

💫انجمن پویش در هفته‌ای که گذشت…
در گزارش هفتگی این هفته رفته‌ایم به سراغ روایتی از یکی از کودکان پویشی به قلم یکی از مربی‌های پویش.

✨پسری با دست‌های مردانه

مدادها را محکم در مشت می‌گیرد و با مهارت حروف و اعداد را بر روی کاغذ می‌نویسد. هر بار که به دست‌هایش دقت می‌کنم، لکه‌های سفید رنگ توجه مرا جلب می‌کنند.

می‌پرسم:«علی جان این سفیدک‌ها مال چیه؟»

با صدایی آرام و محکم جواب می‌دهد: «اینها رنگه. سر کار که می‌رم، دستم به رنگ آغشته می‌شه. قبل از اینکه بیام مدرسه با تینر می‌شورم، ولی رنگ‌ها کامل پاک نمی‌شن.» سپس سرش را پایین می‌اندازد و به نوشتن ادامه می‌دهد.

جمع و تفریق اعداد سه رقمی را تازه یاد گرفته و با ذوق و شوق می‌گوید: «خانم، حالا دیگه خودم می‌تونم حقوقم رو حساب کنم و ببینم چقدر خرج کردم.» و لبخندی می‌زند.

از او می‌پرسم: «علی، نمی‌تونی موقع کار دستکش دستت کنی؟»

جواب می‌دهد: «صاحبکارم یه بار دستکش آورد، ولی برای دست‌های من بزرگ بود. برای همین مجبورم بدون دستکش کار کنم.»

جملاتش قلبم را به درد می‌آورد، اما چیزی نمی‌گویم.

علی از نظر سنی کمی از همکلاسی‌هایش بزرگ‌تر است، اما با تلاش و علاقه‌ای که به درس نشان می‌دهد، در کلاس‌های تابستانی شرکت می‌کند تا به طور جهشی درس بخواند و جاماندگی از تحصیلش را جبران کند. حالا او یک پسر با انگیزه‌ای بالا برای رسیدن به سواد است. اما دست‌هایش، حکایت از زندگی سخت و زحمتکشانه او دارد.