برآوردهای جهانی نشان میدهد که در سال دو هزار و بیست، صد و شصت میلیون کودک – شست و سه میلیون دختر و نودوهفت میلیون پسر – در سراسر جهان در حال کار بودهاند، تقریباً یک نفر از هر ده کودک. هفتادونه میلیون کودک – تقریباً نیمی از تمام کودکان کار – در کارهای خطرناکی بودند که بهطور مستقیم سلامت، ایمنی و رشد اخلاقی آنها را به خطر میاندازد. مشارکت پسران در کار کودکان در تمام سنین بیشتر از دختران است. نسبت کار پسران یازده درصد در مقایسه به هشت درصد دختران است. وقتی تعریف کار کودک گسترش مییابد و شامل کارهای خانه به مدت بیستویک ساعت یا بیشتر در هفته میشود، شکاف جنسیتی در شیوع در بین پسران و دختران پنجتا چهاردهساله تقریباً به نصف کاهش مییابد. کار کودکان در مناطق روستایی بسیار رایجتر است. صدوبیستوسه میلیون کودک روستایی در مقایسه با سیوهفت میلیون کودک شهری وجود دارد. شیوع کار کودکان در مناطق روستایی نزدیک به سه برابر بیشتر از مناطق شهری است. بیشتر کار کودکان (هفتاد درصد) – برای پسران و دختران بهطور یکسان – همچنان در کشاورزی رخ میدهد. بسیاری از آنها کودکان خردسال هستند. (سازمان جهانی کار و صندوق کودکان سازمان ملل، 2020).
در مورد ایران برآوردهای دقیقی از میزان کار کودکان وجود ندارد. وامقی و یزدانی (1398) با استفاده از دادههای سرشماری در چند دوره نشان میدهند کار کودک به مفهوم عملی که در فرایند «توانمندسازی و جامعهپذیری» کودکان ایجاد خلل و گسست کند، گریبانگیر حداقل هفت و نیم درصد و با احتساب کودکان خانهدار پانزده درصد از کودکان ده تا هیجده ساله کشور است. یافتههای سرشماری سال هزار و سیصد و نود نشان میدهد جمعیت کودکان کار، یعنی کودکان فعال (هفتصد و نودودو هزار نفر) بهعلاوه کودکان خانهدار به یک میلیون و ششصد و بیست هزار نفر رسیده است. رویهمرفته یافتههای مطالعه آنان نشان میدهد میزان کار کودکان در روستاها بیشتر از شهرها است؛ با افزایش سن احتمال کار کودکان بیشتر میشود اما این احتمال برای پسران بیشتر از دختران است. یافتههای مطالعات دیگر نیز نشان میدهد رویهمرفته میزان کار پسران بیشتر از دختران است. نسبت دختران شاغل در مطالعات مختلف بین ۸ درصد تا ۵۴ درصد گزارششده است (وامقی و یزدانی، 1398). بالاتر بودن اشتغال به کار پسران نسبت به دختران در همه مطالعات کودکان کار شهری و روستایی دیده میشود اما به نظر میرسد در روستاها فاصله میان نسبت اشتغال پسر و دختر کمتر است، بهطوریکه در مطالعه کشاورز حداد و دیگران (1393) نسبت کار دخترها به پسرها در شهر هشت درصد در مقابل نودودو درصد و در روستاها بیستوسه درصد در مقابل هفتادودو درصد بوده است.
آمارهای کار کودکان بهخوبی نشاندهنده واقعیت موجود از کار بر مبنای جنسیت نیستند و در این زمینه لازم است به چند موضوع توجه شود. مشارکت دختران در کار نسبت به پسران در گروههای سنی بالاتر کاهش مییابد، بااینحال، با کمترشدن مشارکت آنان در فعالیتهای اقتصادی، مشارکت آنها در خدمات خانگی بدون مزد افزایش مییابد. کار دختران به دلایل همچون عدم بهحساب آوردن آنها در فعالیتهای همچون کارگاههای خانوادگی و کارهای خانگی فعال بهحساب نمیآید. کار خانگی بهطور سنتی بهعنوان یک کار آسان و ایمن برای کودکان، بهویژه دختران دیده میشود. بااینحال، نشان دادهشده است که کار خانگی میتواند برای کودکان بسیار خطرناک باشد و بهعنوان یکی از بدترین شکل کار کودکان شناختهشده است. بسیاری از مردم نیز به دلیل ماهیت نامرئی کار کودکان از شیوع آن آگاهی ندارند. در نظرسنجیها تعداد بیشتری از دختران نسبت به پسران «بیکار» گزارش میشوند، که نشان میدهد آنها نه در مدرسه حضور دارند و نه کار میکنند. کودکان «بیکار» ممکن است درواقع هیچ کاری را انجام ندهند، اما این امکان نیز وجود دارد والدین وظایفی را که دخترانشان انجام میدهند کار «واقعی» تلقی نکنند. این مسئله مخصوصاً برای دختران در کشورهای درحالتوسعه بسیار مهم است، زیرا آنها تمایل دارند کارهای خانه را بیشتر از پسران انجام دهند (بانک جهانی، 2005).
ادراک والدین نیز به دستکم گرفتن کار کودک دختر کمک میکند. برای مثال دختران ممکن است در کاشت، وجین و برداشت محصولات کشاورزی مشغول باشند، اما ممکن است بهجای اینکه «کار» کنند، بهعنوان کمک به والدین/کارفرمایان تلقی شوند. این دختران پسازآن در تعداد کل کارگران کشاورزی بهحساب نمیآیند، بهویژه اگر حقوق دریافت نکنند، حقوق غیرنقدی دریافت کنند، یا اگر والدین/کارفرمایان یا دختران خود را شاغل ندانند. دختران اغلب بهعنوان «کمککننده» در نظر گرفته میشوند، حتی اگر این کمک کردن ساعات زیادی از روز آنها را بگیرد و بر تحصیل آنها تأثیر بگذارد. بهطور مشابه، کار خانگی اغلب بهعنوان کار تلقی نمیشود، بلکه بهعنوان آمادگی برای انجام وظایف خانه در آینده، یا بهعنوان یک نفر کمتر برای تغذیه، زمانی که دختر در جای دیگری زندگی میکند، تلقی میشود. بخش دیگر از دختران، در مشاغل پنهانی همچون تنفروشی کار میکنند. ازآنجاییکه بیشتر این نوع کار در بخش غیررسمی و غیرقانونی صورت میگیرد، اندازهگیری میزان مشکل و تعیین جدیت تأثیر آن بر کودکان دشوار است. با همین نوع رویکرد، میتوانیم کم شماری تعدادی از پسران که در کارهای پنهان فعالیت میکنند را توضیح داد. بهعنوانمثال، اغلب تصور میشود که تنفروشی کار دختران است، اما ارزیابیهای سریع در کشورهای مختلف نشان میدهد که پسران نیز به تنفروشی مشغول هستند، هرچند پنهانتر از دختران.