تحصیل کودکان افغانستانی در ایران؛ تداوم چالشهای بغرنج
طالبان در افغانستان به قدرت رسیدهاند و مرزها بسته است. هزاران کودک افغانستانی از تحصیل بازماندهاند و این در حالی است که چالشهای تحصیل کودکان افغانستانی ساکن ایران هم ادامه دارد.
نسترن فرخه: اغلب کودکان مهاجر افغانستانی از همان کودکی، به دلایل مختلف با هویتی پر درد سر روبه رو میشوند، هویتی که انتخاب در آن معنی ندارد و حضور در مدرسه، دانشگاه و محل کار هرروز برای آنها چالشی جدید به ارمغان خواهد داشت.
همچون ماجرای همیشگی ارائه خدمات آموزشی در کشور به این کودکان که هر سال رنگی دگر پیدا میکند و موانع حضور آنها در کلاس درس بیشتر و بیشتر میشود، تا بحرانهای حال حاضر که به واسطه حضور طالبان و مهاجرتهای اجباری پیش آمده است.
در تمام این اتفاقات کودکان قربانیهای اصلی هستند که بیهیچ دلیل طعم رنج را خواهند چشید، مسوول موسسه یاری گران کودکان کار پویا در همین مورد میگوید: «اجازه دهیم این افراد وارد مملکت شوند و بعد با همکاری دولت اسکان موقت و اردوگاه برای آموزش به کودکان فراهم کنیم تا از کشور ما به عنوان یک کشور عبوری استفاده کنند و نه اینکه اگر به کشور ما میآیند حتما همینجا ساکن شوند، نابراین درخواست ما این است که مرزها را حداقل برای زنان و کودکان با در نظر گرفتن الویت حیاتشان باز کنیم.»
به کودکان افغانستانی اسکان و خدمات آموزشی موقت بدهیم
پریسا پویان راد مسوول موسسه یاریگران کودکان کار پویا با اشاره به تاثیر مستقیم مهاجرتها بر آموزش کودکان اتباع در ایران، ضمن اشاره به اینکه یکی از مقصدهای مهم از شهرهای مرزی، به دلیل حمایتهای مهاجران و تهیه ویزا، تهران است، میگوید: بنابراین خیلی از افراد تمایل دارند که از تهران عازم کشور مقصد شوند، اما الان، چون مرزها بسته است، تعداد مهاجران آن قدر نیست که بخواهند از کشورشان خارج شوند، در صورتی که قبل از داستانهای اخیر طالبان مرزها به سمت افغانستان کاملا باز بود و چند وقت یک بار افراد از افغانستان به تهران میرسیدند، اغلب هم در مناطقی که مهاجرها حضور دارند ساکن میشدند، این در حالی است که با وجود بحرانهای جدید در افغانستان، مهاجرت خیلی بالایی را نمیبینیم که آنهم به دلیل بسته بودن شدید مرزها است.»
این فعال اجتماعی ادامه میدهد: البته درست است که هر کشوری باید ساز و کار و برنامه ریزیهای خودش را داشته باشد تا از مرز خود حفاظت کند، گاهی که با سازمانهای دولتی جلسه داشتیم، یکی از حرفهای ما این بود که اگر نمیخواهید به مهاجرها خدمات و پوشش دهید مرزها را ببندید، چون دیگر وقتی به تهران میرسند باید تحت پوشش قرار گیرند، اما الان موسسه ما و انجمنهای شبکه یاری، در کمپین “ما کنار ما” شرکت کردند و در خواست ما این است که مرزها را باز بگذارند که حداقل کودکان و زنان در الویت اول برای ورود به کشور باشند، این موضوع با الویت حیات این افراد در نظر گرفته شده است، چون اگر از مملکت خارج نشوند باعث ایجاد حس ناامنی و فجایع انسانی خواهد شد.
پویان در مورد مطالبه بخشی از انجمنها اضافه کرد: مطالبه سازمانهای مردم نهاد در حوزه کودکان کار همین است که بگذارید این افراد وارد مملکت شوند، این در حالی است که خیلیها با این کمپین و نگرش مخالفت کردند که وقتی برای خودمان امکانات کافی در کشور وجود ندارد، چرا باید بگذاریم کودکان و زنان افغانستان وارد مملکت شوند، اما در این شرایط من میگویم؛ به جایی رسیدیم که در جامعهی جهانی نباید نسبت به شرایط هیچ کودکی بیتفاوت باشیم و اعلام موضع نکنیم و کشورها باید بر شرایط افغانستان تمرکز کنند و همانطور که کشور ما در بحرانهای دیگر به کمک میرود در این شرایط هم کمک کنیم.»
وی در پاسخ به اینکه آیا سیستم آموزشی کشور پتانسیل این را دارد که با باز کردن مرز پذیرای کودکان افغانستانی و حضور آنها در مدارس باشیم؟ میگوید: در حال حاضر تمام انجمنهای مرتبط با کار کودک و اعضای شبکه یاری، حداکثر ظرفیت خود را برای این موضوع اعلام کردند، اما این را هم باید در نظر گرفت که حتی پارسال با وجود مجازی بودن کلاسهای درس، ما باز هم ظرفیتی برای تعداد کودکان کلاس داشتیم و اگر الان هم مرزها را باز کنند، کودکان وسط سال تحصیلی وارد کشور میشوند که نمیتوان وسط سال به آنها خدمات آموزشی ارائه داد و من همه این مشکلات را میدانم، ولی اجازه دهیم این افراد وارد مملکت شوند و بعد با همکاری دولت اسکان موقت فراهم کنیم تا از کشور ما به عنوان یک کشور عبوری استفاده کنند و نه اینکه اگر به کشور ما میآیند حتما همینجا ساکن شوند.»پویان ضمن اشاره به اینکه دولت باید اردوگاههای موقت در نظر بگیرد و کودکان دورههای آموزشی ببینند، اضافه میکند: در کنارش ما هم از ظرفیت و پتانسیلهای خودمان کمک میگیریم تا طی یک برنامه ریزی تصمیم گیری مقطعی انجام دهیم، چون خیلی از این افراد که به کشور ما میآیند قصدشان عبور از ایران به مقصد کشوری دیگر است و از این صحبتها قصد ما این است تا کودکان در معرض آسیب قرارنگیرند، چون خطر مرگ، قحطی و فجایع انسانی در پی خواهد داشت که میخواهیم از این خطرات در امان باشند.»
این فعال اجتماعی در مورد چالشهای ثبت نام کودکان افغانستانی در مدارس برای سال تحصیلی جدید، ادامه میدهد: ما هر سال مشکل ثبت نام برای این کودکان را داشتیم، البته غیر از سالی که فرمان تحصیل کودکان اتباع اجرا شد، اما متاسفانه امسال هیچ برگه تحصیلی برای کودکان صادر نشد، فقط هر چه بود تمدید شد، یعنی کودکی که تازه وارد کشور شده یا امسال باید به چرخه سیستم آموزشی اضافه شود هیچ برگه تحصیلی دریافت نکرد و مدارس هم به همین جهت آنها را ثبت نام نکردند، اینها در صورتی است که موقع ثبت نام از کودکان افغانستانی شهریه گرفته میشود.»
پویان در پایان میگوید: در دوران کرونا واقعا به جهان وطن بودن باور پیدا کردیم و بنابراین مسوولیت کودکان بر عهده تک تک ما بزرگسالان است، کشوری که دیوار به دیوار مملکت ما است، الان در بدترین شرایط و بحرانیترین وضع قرار دارند، وظیفه تک تک افراد است تا ارائه خدمات موقت به آنها را از دولت مطالبه کنند تا آنها بتوانند از طرف سازمانهای جهانی به کشورهایی که امکان پذیرفتنشان را دارند بروند.
دفاتر کفالت سلیقهای عمل کردند
صدیقه خدادادی مسؤول بخش آموزش کودکان انجمن دوستداران کودک پویش در مورد موانع ثبت نام کودکان افغانستانی در مدارس دولتی، میگوید: امسال نیز مانند سالهای گذشته چالشهایی برای ثبت نام کودکان افغانستانی در مدارس وجود داشت، از جمله ارجاع خانوادهها به اردوگاهها بود، در تهران سه اردوگاه وجود دارد که به دلایل ازدحام جمعیت خانوادهها با مشقت زیادی توانستند برگه نوبت و استشهادیه محلی برای کودکانشان دریافت کنند، ولی با این وجود باز هم تعدادی از این خانوادهها کودکشان به دلایلی از تحصیل جا ماندند.
وی ادامه میدهد: بسیاری از کودکان به دلیل سن بالای ۹ سال نتوانستند برگه حمایت تحصیلی دریافت کنند، البته در خبرهای مجازی شنیده بودیم که شرط سنی برداشته شده، اما با این حال بسیاری از دفاتر کفالت سلیقهای عمل کردند.
این عضو انجمن پویش، اضافه میکند: تعدادی ازخانوادهها تمام پیگیریهای لازم از پر کردن فرم استشهادیه و تایید شورا تا کارهای دیگر را انجام دادند، اما چون تذکره یا همان شناسنامه افغانستانی نداشتند و با اوضاع نا بسامان الان افغانستان نمیتوانستند که تذکره بگیرند، بنابراین به کودکانشان نامه تحصیلی تعلق نگرفته است و از تحصیل باز ماندند.
خدادادی میگوید: یکی از شروطی که در دریافت برگه حمایت تحصیلی گذاشته شده بود شرط داشتن مدرکی دال بر این که این خانوادهها تا قبل از سال ۹۴ در ایران ساکن بوده باشند، این مدرک میتوانست برگه سرشماری یا پاسپورت باطل شده و اجاره نامه منزل و… باشد، تعدادی از خانوادهها هزینه زیادی را صرف درست کردن اجاره نامه سال ۹۴ از بنگاههای مسکن کردند و تعدادی هم نتوانستند مدرکی درست کنند و کودکانشان از تحصیل باز ماندند.