گزارش نشست در حوزهی زبالهگردی و مدیریت پسماند
ما، در جایی از فعالیت های مستقلمان برای حل مشکلی که در چرخه معیوب زباله گردی می دیدیم، به هم وصل شدیم تا شاید با هم موثرتر گام برداریم. ما هر دو به این رسیده بودیم که فعالان مدیریت پسماند و زباله گردی پراکنده اند، از هم خبر ندارند و بستری برای گفتمان بینشان وجود که ندارد. این شد که تصمیم گرفتیم تلاشی کنیم برای به وجود آوردن فضایی تا فعالان زباله گردی همدیگر را ببینند و بشناسند و تبادل نظر بینشان اتفاق بیفتد. همچنین از تجربه هایشان بگویند تا کسانی که میخواهند فعالیت کنند و نمی دانند از کجا و چطور شروع کنند و ایده ای از داستان موجود داشته باشند. نیما میرزائی کمی بعدتر به ما پیوست تا به عنوان کسی که کمی دورتر ایستاده قدم های ما را چکش کاری کند و در مدیریت بهینه پیش بردن این حرکت کوچک کمکمان باشد. این شد که ما سه نفر که نام و نشانی هم نداریم دور هم جمع شدیم و از شما خواستیم که در این نشست شرکت کنید تا باهم آشنا باشیم، گفتگو کنیم و از هم ایده بگیریم تا شاید قدم های موثرتری برداریم.
♦️در این نشست از چهار فعال حوزه ی مدیریت پسماند و زباله گردی خواستیم تا برایمان درباره ی زباله گردی و مدیریت پسماند از سه بعد اجتماعی و فرهنگی، سیاست گذاری های شهری، و فنی و اجرایی صحبت کنند.
گزیده ی مباحث پنل اول: بُعد اجتماعی و فرهنگی
در پنل اول آقای حسنی از دیدگاه مدنی و اجتماعی به مسئله زباله گردی نگاه کرد.
♦️آقای حسنی به استناد از پژوهش «یغمای کودکی» به 4000 میلیارد تومان گردش نقدینگی زباله گردی در تهران و چرخش این ثروت ملی در یک اقتصاد زیرزمینی اشاره فرمودند.
او درباره استفاده از کارِ کارگر مهاجر غیرقانونی و اینکه گویی غیرقانونی بودن توجیهیست برای ارزان بودن این نیروی کار تا بالانس دستمزد کارگران داخلی و خارجی تداخلی نداشته بگفت. در این میان روی نیروی کار مطیعِ کودکِ زباله گرد که قدرت چانه زنی ندارد تمرکز بیشتری شده تا هزینه جمع آوری و تفکیک در پایین ترین حالت ممکن باشد. بدین ترتیب هزینه بسیار کم باعث میشود بخش دولتی نتواند وارد چرخه شود و با آن رقابت کند.
♦️آقای حسنی به تجربه درس دادنشان در سال 84 در محمود اباد و اشراف آباد اشاره کردند، کار بدین صورت بوده که بچه ها ساعت 10 صبح می رفتند و 11 شب برمیگشتند و صبح ها را به تفکیک میپرداختند، سیکل کار شبانه روزی آن چیزیست که این شکل کار کودک را به نقل از ایشان به «بردگی کودک» تبدیل میکند.
در جمع بندی اینکه مسئله زباله گردی به خودی خود و تنها توسط دولت ها قابل حل شدن نیست را خاطر نشان کرد و گفت حل این معضل به یک اهتمام ملی نیاز دارد. «صف نظارت اجتماعی» آن چیزیست که به نقل از ایشان و به نمایندگی از شبکه یاری می تواند این مسئله را مرتفع کند.
♦️خانم سپیده سالاروند، در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد خود، و در پی شناخت کودکان مهاجر زبالهگرد به موضوع زباله گردی پرداخته اند. (این پایان نامه با عنوانِ انگار لال شده بودم به چاپ رسیده است.) ایشان به عنوان معلم به کودکان زبالهگردِ گود سعید که از بهمن 97 تخریب شده است، آموزش میدادند. به دلیل ماهیت کار زبالهگردی که عملا شبانه روزی است، برنامههای آموزشی و سوادآموزی نمیتواند از کیفیت بالایی برخوردار باشد.
خانم سالاروند در تجربه میدانی خود، متوجه شدند که زندگی آنان تماما در سختی و بدبختی نمیگذرد و نباید صرفا به سیاهنمایی وضعیت این افراد پرداخت.
♦️همچنین ایشان از مراکز رسمی بازیافت زباله یاد کردند، که در حال حاضر شرایط بدتری از بخش غیررسمی دارد. اقداماتی که باید صورت گیرد ،می بایست در هر دو بخش باشد. در حال حاضر پژوهش هایی متعددی در زمینه زباله گردی توسط سازمان های مردم نهاد صورت می گیرد. در صورتیکه با توجه به شرایط کنونی که شهرداری خود معترف به سوء استفاده پیمانکاران است، سازمانهای مردم نهاد به جای آن جلوتر از شهرداری باشند و مطالباتی داشته باشند، به دنبال پژوهشهای بیشتر در این حیطه هستند. از جمله اقداماتی که می بایست در جهت حل مسئله زباله گردی انجام شود، این است که شیوهء تفکیک و جمعآوری زباله باید تغییر کند. در قدم نخست نباید خصوصی باشد. ایشان همچنین به بخشنامه ای که توسط شهرداری ارائه شده است، اشاره کردند که تا خرداد سال بعد می بایست 50% مخازنِ شهر تهران جمع شود. این طرح در حال حاضر در طرح کاپ پیگیری میشه و در 4 منطقه به صورت پایلوت پیاده میشه. این طرح که به ممنوعیت زبالهگردی کودکان هم میپردازد، به این پرسش پاسخ نمیدهد که این کودکان پس از ممنوعیت چه میشوند. سالاروند به تفاوت مهاجران زباله گرد با دیگر اقسام مهاجران اشاره کرد و این که زباله گردان لزوما به دلیل فقر شدید به این کار نمیپردازند. در پایان به نظر ایشان نسبت به موضوع آشنایی کلی شکل گرفته است و می بایست با توجه به شرایط موجود؛ وضعیت دلار، کرونا و عوامل دیگر در نظر گفت و تا زمانیکه سیستم مدیریت پسماند تغییر نکند، ما با این پدیده مواجه هستیم.
♦️گزیده ی مباحث پنل دوم: بُعد سیاست گذاری های شهری
آقای کریمیان بحث خود را از آسیب شناسی پژوهشهای موجود در زمینه زباله گردی شروع کردند. پژوهش های موجود صرفا به بررسی حلقهء آخر این موضوع پرداخته اند و از توصیف فراتر نرفتهاند. یک پژوهش میتواند به بررسی ابعاد دیگر این موضوع بپردازد، به طور مثال انتخابهایی پیش رو سیاستگذاران گذاشته شود. در پایان نامه، ایشان به بررسی سیاستگذاری هایی که منجر به استفاده، استمرار و تثبیت نیروی کار غیررسمی شده است، پرداخته است. سوال کریمیان به طور مشخص آن بوده است که تحت چه فرایندی و در چه نقاطی از تصمیم گیری، سیاستگذاری مدیریت پسماند خشک در شهر تهران، متصدیان جمع آوری پسماند خشک را را به سمت استفاده از نیروی غیر رسمی زباله گرد با چنین شرایط کاری سوق داده است؟ و فرض اصلی این سوال این بوده است که استفاده از زباله گردها نه به شکل محدود و استثنا بلکه سیستماتیک و نقش اصلی در درآمدزایی پیمانکاران و مناطق شهرداری داشته است. در کنار نهادهای رسمی ما، نهادهای غیررسمی هستند که دارای قدرت هستند و می بایست تغییراتی که می خواهیم داشته باشیم در پی شناخت این نهادهای غیررسمی باشیم و صرفا با تغییر چند قانون، اوضاع تغییر نمی کند. زباله گردان در واقع نیرویی بی قدرت هستند که در نهاد غیررسمی شکل گرفته اند و مشغول به کار هستند.
♦️با بررسی سیاستهای مدیریت پسماند در طول زمان، بنظر میرسد در دهه 70، سیاستهایی که سازمان پسماند را به سمت بی مسئولیتی سوق میدهد، به خصوصی سازی ربط پیدا می کند. به طوریکه در سال 78، تمامی مناطق شهر تهران به بخش خصوصی واگذار میشود. بحث مدیریت پسماند در ابتدا نیاز به هزینه دارد تا بتواند سازوکارهایی شکل گیرد و نظام فنی آن تعبیه شود، اما با خصوصی سازی، ما آن را وارد منطق سود می کنیم و باعث حذف سازوکارهای حفاظت از محیط زیست و کارگران میشود. رویداد دوم که منجر به تداوم منطق سود بشود، اجرای طرح مکانیزه در شهر تهران بوده است که ارتباطی با نام آن ندارد. این سازوکار که در سال 87 اجرا شد، مخازنی در شهر تهران قرار داده شده که دسترسی به پسماند خشک را آسانتر کرد و پیمانکاران نیازی به مراجعه به درب منازل و جمعآوری زباله خشک نداشتند. این شرایط باعث شد که پیمانکاران بتوانند در شیوه ء جمعآوری پسماند خشک، از نیروی کار ارزان که نظارتی نیز بر آن وجود ندارد، بهره ببرند. مرحله سوم نیز زمانی رخ داده است که شرایط عقد قرارداد، به شهرداریهای هر منطقه واگذار شده است و از زیر نظر سازمان مدیریت پسماند خارج شدهاند. در نتیجه مناطق شهری به صورت جداگانه به سیاست گذاری پسماند میپردازند و امکان شکلگیری سیاستگذاری های کلان و یکپارچه از شهرداری تهران سلب شده است. با افزایش قیمت مزایده های مناطق، جمعآوری پسماند خشک به عنوان یکی از منابع درآمد شهرداری تهران شده است و نه به عنوان یکی از وظایف شهرداری ها. درآخر آقای کریمیان از دورزدن سیستماتیک شیوهء مدیریت پسماند در شهر تهران یاد کرد و راهکار را در شناخت و دیدن نهادهای غیررسمی و هم چنین دیدن قوانین در نسبت و نفع سازمانهای غیررسمی دانست. اینکه صحبت صرفا از بخش نظارت قوانین، نمی تواند موثر باشد.
♦️در این پنل آقای محمود مجتهدزاده به موانع فنی و اجرایی در حوزه ی مدیریت پسماند پرداختند. ایشان در ابتدای صحبت خود ذکر کردند عدم مدیریت صحیح پسماند نه تنها باعث معضلی اجتماعی مانند زباله گردی شده، بلکه باعث معضلات عدیده ای از بعد محیط زیستی و بهداشت در سطح کشور می گردد. آقای مجتهد زاده در ادامه گریزی به صحبت های انجام شده در پنل های قبل حول خصوصی سازی زدند. خصوصی سازی به صورت کلی می تواند موثر و کمک کننده به حل مسائل باشد. اما اگر خصوصی سازی ای تابع قانون و سیستمی نباشد، بخش خصوصی به جای اصلاح گر بودن، می تواند غارتگر شود. بعلاوه ی اینکه در صورت عدم وجود قانون و نظارت، بخش خصوصی متمول تر شده و مبارزه با فساد های برخاسته از این سیستم های ناکارآمد سخت تر می گردد.
?در ادامه ی پنل محور اصلی صحبت ها حول موانع موجود در راه مدیریت موفق پسماند بود. از جمله ی موانع فنی و اجرایی موجود به موارد زیر اشاره گردید:
– نهادینه نبودن و در نظر نگرفتن اصول مهندسی مدیریت پسماند در سازمان مدیریت پسماند: به طور مثال منجر به عدم موفقیت در مدیریت ماموریت های سازمان در سازمان شده است، چرا که به طور کلی برنامه های مدیریت پسماند بر اساس اصول به روز مهندسی مدیریت پسماند نمیباشد. البته بدون شک برای رسیدن به اهداف مورد نظر، وجود یک برنامه ی راهبردی در کنار بهره بردن از اصول مهندسی مدیریت پسماند از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
– بها ندادن و عدم اجرای قانون مدیریت پسماند در کشور: در این قانون مسئولیت سازمان ها و نهاد های مختلف در حوزه ی پسماند بیان گردیده است.
– ضعف و ناکامل بودن قانون مدیریت پسماند: یافتن نقاط ضعف قانون و اصلاح آن ها در ابتدا نیازمند اجرا و آزمایش قانون است.
– ناکامل بودن استاندارد های مهندسی حوزه ی مدیریت پسماند (مانند استاندارد های کیفی مواد بازیافت شده) در داخل کشور
– کاستی ها در فرهنگ سازی در حوزه ی مدیریت پسماند: فرهنگ سازی زمانی میتواند موفق و مثمر ثمر باشد که حول یک قانون و برنامه ی مدون در حوزه ی مدیریت پسماند انجام گیرد.
– عدم بررسی و برخورد ریشه ای با مسئله منافع ذینفعان دولتی و خصوصی در هنگام تدوین طرح های جامع مدیریت پسماند
– عدم تمایل به تغییر عادات و رویه ها در شهرداری و سازمان مدیریت پسماند
برگزار کننده: بهاره پیریایی و صبا قدیمی