نسترن فرخه: «اگر مجبور نبودم تا برای کارهای اقامتم در ایران اقدام کنم، هرگز به افغانستان برنمیگشتم، خفقان بسیاری در کشورم حکمفرما بود». طالبان حالا در بطن جامعه افغانستان نفوذ کرده، آدمهایی که از شروع جنگ با شوروی هر روز با تنشی جدید دست و پنجه نرم میکردند، بعد از سالها کمکم در مسیر پیشرفت فرهنگی و اقتصادی قرار گرفته بودند که مالکیت حکومت به دست طالبان همه چیز را دگرگون کرد، این دگرگونی منجر به افزایش موج مهاجرتی افغانستانیها به ایران شد، این در حالی است که همواره مهاجران افغانستانی از کمترین حقوق شهروندی در ایران بهرهای نمیبردند و شاید این افزایش سیر مهاجرتی چالشهای اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی ایران را بیشتر کند، مهاجرهایی که بدون هیچ برنامه و کنترل مشخصی از طرف دولت وارد ایران میشوند و ما در قبالش هیچ ماده قانونی خاصی هم در حمایت از آنها و کاهش هرجومرج عمومی نداریم. صالح نقرهکار وکیل پایه یک دادگستری به این نکته اشاره میکند که مهاجران افغان و سایر اتباع خارجی در کشور آنگاه میتوانند از گزند آسیبزدن و آسیبرساندن در امان بمانند که نظم حقوقی و موازین قانونی شفاف و معیارمندی در کشور حاکم شود و متابعت مهاجران متقن و قاطع باشد. این امر مستلزم تشکیل کمیتههای فنی اعم از دیپلماتیک حقوقی رفاهی و سیاستگذاری عمومی است؛ بنابراین باید تکلیف خود را با مهاجرتهای مقطعی و مستمر روشن کند. مهاجرت بیرویه و بیحساب و کتاب و فقدان نظام شفاف پذیرش مهاجران زمینه آشفتگی در پذیرش و اقامت مهاجران را فراهم و موجبات نارضایتی اتباع کشور و شهروندان داخلی و نابسامانی در توزیع منابع و نظم عمومی و امنیت اجتماعی را فراهم میکند.
روایتهایی از این روزهای طالبانزده
خدیجه زن موفقی در هرات محسوب میشد، مادر دو پسربچه که با انگیزه بالا مدرسهای خصوصی تأسیس کرده بود و همزمان برای مقطع کارشناسی ارشد تحصیل میکرد، اما یکباره سرنوشت شکل جدیدی گرفت و خدیجه با دو فرزندش مجبور به ترک آشیانه شد، حالا در ایران برای مؤسسات خارج از کشور کلاس آنلاین کامپیوتر برگزار میکند و به این شکل امرار معاش میکند. حالا هشت ماه است که در شهر قم اقامت دارد و میگوید: دو، سه روز بعد از اینکه ما از افغانستان خارج شدیم، مرز افغانستان توسط طالبان گرفته شد، هرات سقوط کرد، بعد هم مزارشریف و کابل، حالا افغانستان در خفقان است. دوستانم از زنان پلیس، کارمند، فعال حقوقی و دانشجو همه این روزها خانهنشین شدهاند، هیچکس نمیتواند از خانه بیرون برود، مردم وحشتزده هستند. در همسایگی ما دختر ۱۶سالهای بود که حجاب مناسب طالبان را نداشت، به قتل رسید و جنازهاش را در بیابان انداختند، البته طالبان گردن نگرفت ولی همه میدانند که کار طالبان است. حتی یک فعال حقوق زنان را به فریب اینکه خارج از کشور میبریم از خانه بیرون کشیدند و به قتل رساندند، با وجود اینکه این روزها کسی فعالیت نمیکند ولی به جرم فعالیت در گذشته مجازات میشوند چون طالبان بر این باور است که این زنان مایه فساد هستند.
نرگس کلاس دهم بود و در این سالها برای پزشکشدن با تمام توان درس میخواند، تا اینکه حضور طالبان این دختر را از رؤیاهایش دور کرد. او اشاره میکند که از وقتی فهمیدم دختران حق درسخواندن ندارند دیگر آیندهای برای خودم نمیبینم، کاملا ناامید هستم، قبلا که طالبان نبود در کنار مدرسه، کلاس زبان میرفتم و گاهی با دوستانم بیرون میرفتم ولی حالا که مدرسه نمیروم انگیزهای برای زبانخواندن هم ندارم و همهچیز تغییر کرده است.
گلی دختر افغانستانی که در دانشگاه الزهرا مشغول تحصیل است و برای انجام کارهای اقامت خود چند روزی را به کشور خود بازگشته بود، از عدم حقوق شهروندی خود در ایران میگوید: اگر مجبور نبودم به افغانستان سفر کنم، هرگز برنمیگشتم ولی واقعا مشکلاتم در ایران زیاد شده بود مثلا من نمیتوانستم کارت عابربانک داشته باشم، هر کلاسی را نمیتوانستم ثبتنام کنم و در دانشگاه هر ترم مشکل داشتم، هیچ کاری نمیتوانستم انجام بدهم چون اقامتم مشکل داشت برای همین مجبور شدم به افغانستان بروم و کارهایم را درست کنم.
فیاض پدری ۳۱ساله است که پیش از حکومت طالبان در دانشگاه افغانستان علم جزا تدریس میکرده و بعد از حضور طالبان به ایران آمده و برای امرار معاش در مؤسسهای آنلاین برای مهاجران فارسیزبان کشورهای اروپایی زبان فارسی تدریس میکند و امیدوار است روزی طالبان دست از این سیاستهای محدودکننده خود بردارد.
ایران طرح حمایتی جدید برای مهاجران ندارد
ماریا کریمی، فعال حقوق مدنی، درباره شرایط مردم افغانستان بر این باور است که کشور افغانستان در این سالها رشد خوبی هم از نظر اقتصادی و هم از نظر فرهنگی کرده بود، ولی متأسفانه نه اینکه آرامآرام و به مرور زمان، بلکه به شکل یکدفعه کشور به طالبان تحویل داده شد و همهجا آشوب شد، برای همین مردم هم در همین شرایط مجبور به مهاجرت شدند. خیلیها یکروزه و حتی یکساعته خانه خود را رها کردند و از کشور فرار کردند، این موضوع شرایط را برای مردم سختتر کرد. خیلیها همچنان سرنوشت نامعلومی دارند، مخصوصا کسانی که در کشورهای همسایه منتظر ایجاد تحول در کشور هستند تا دوباره بازگردند. این موضوع معضل بزرگی شده است، همه زندگی نامعلومی دارند که نمیدانند همان جایی که مهاجر شدند بمانند یا بروند. همچنین خیلی از خانمها که سکوت کردند منتظر هستند تا تحولات خوبی به نفعشان ایجاد شود چون در حال حاضر خانمها سرنوشت خوبی در داخل افغانستان ندارند. با افزایش مهاجران که به کشور ایران آمدند وضعیت بدتر خواهد شد، خیلی از کشورها برای موج مهاجرانی که به کشورشان رفتهاند برنامه حمایتی جدیدی طرح کردند ولی ایران هیچ طرح حمایتی جدیدی در نظر نگرفته و اگر هم چیزی باشد از قبل بوده، همه اینها در حالی است که تا کسی مجبور نباشد آشیانه خود را ترک نمیکند، البته بعید هم میدانم که دولت ایران بخواهد برای حمایت مهاجران طرحی داشته باشد. مهاجران در ایران با مشکلات متعدد از حق تحصیل کودکان، بیمه و کسب شغل مناسب و… روبهرو هستند، مثلا دانشآموزان اتباعی که در مسابقات شرکت میکنند، اجازه شرکت در بخش استانی و کشوری را دیگر ندارند. اینها بخش کوچکی از مشکلات اتباع در ایران است.
کشور تکلیفش را با مهاجرتهای مقطعی و مستمر روشن کند
صالح نقرهکار، وکیل پایه یک دادگستری، با نگاه حقوقی به حضور مهاجران افغانستانی به کشور، میگوید: در این خصوص ما با دو ملاحظه روبهرو هستیم. از یک جهت باید منافع ملی و خیر همگانی و مصالح کشور را در نظر داشته باشیم، توجه به بودجه عمومی و وضعیت رفاهی شهروندان و امکانسنجی تخصیص خدمات رفاهی به اتباع و مهاجران به کشور که به این منظور باید بودجه عمومی مورد توجه قرار گرفته و شرایط و امکانات کشور از حیث تأمین نیازهای نخستین و اقدامات اثربخش برای اقامت توأم با حقوق رفاهی و امنیت شهروندی برای اتباع در نظر گرفته شود. از طرف دیگر الزامات حقوقبشری ایجاب میکند پیشبینی و تدارک تأمین حق حیات، حق سلامت و حق بهداشت و آموزش و سایر حقوق مورد نیاز جهت زیست شایسته اتباع مورد نظر قرار گیرد.
وی ادامه میدهد: در کشورهایی که امکان اقامت مهاجران فراهم است به هر دو ملاحظه داخلی و موازین بینالمللی توجه میشود، اول در سنجش امکان پذیرش مهاجران به لحاظ منابع داخلی دلالت میگردد و دوم کیفیت اقامت با ملاحظه مناسبات و ملاحظات حقوقبشری مد نظر سیاستگذاران عمومی قرار میگیرد. تحکیم و تثبیت نظام حقوقی کارآمد برای دو موضوع مهاجرت و کیفیت اقامت حائز اهمیت است. مهاجران افغانستانی و سایر اتباع خارجی در کشور آنگاه میتوانند از گزند آسیبزدن و آسیبرساندن در امان بمانند که نظم حقوقی و موازین قانونی شفاف و معیارمندی در کشور حاکم و متابعت مهاجران متقن و قاطع باشد. اولین گام، ثبات سیاستگذاری عمومی در کشور است. حکمرانی خوب اولویت را به حفظ حقوق اتباع و شهروندان خود داده و در صورت ظرفیت پذیرش مهاجران خط مشی حسابشدهای تعریف میکند؛ بنابراین باید تکلیف خود را با مهاجرتهای مقطعی و مستمر روشن کند. مهاجرت بیرویه و بیحساب و کتاب و فقدان نظام شفاف پذیرش مهاجران، زمینه آشفتگی در پذیرش و اقامت مهاجران را فراهم و موجبات نارضایتی اتباع کشور و شهروندان داخلی و نابسامانی در توزیع منابع و نظم عمومی و امنیت اجتماعی را فراهم میکند و بالطبع آسیبهای اجتماعی فراگیر و هزینه برای کشور ایجاد میکند. به جای اینکه موضوع مهاجران یک معضل گریبانگیر خیر عمومی و نظم همگانی در ایران شود، باید بتواند به عنوان یک فرصت حسابشده در خدمت توسعه و احترام به حقوق اتباع خارجی در عین خدمت به منافع ایران لحاظ شود، از آنجا که ما میزبان یکی از بزرگترین جمعیتهای پناهنده شهری برای طولانیمدتترین بازه زمانی در جهان بوده و به مدت چهار دهه مأمنی برای پناهندگان شدهایم، اتخاذ نظام سیاسی و حقوقی شفاف و روزآمد متکی بر منافع ملی ایرانی اهمیت وافری پیدا میکند. پس از گذشت 40 سال از حمله شوروی در سال ۱۹۷۹ میلادی و موجهای بعدی حاصل از آن ایران پایگاه افغانستانیها بوده و به نظر میرسد اکنون دوره ساماندهی و بازنگری در سیاستهای مهاجرپذیری باشد، بنابراین این امر مستلزم تشکیل کمیتههای فنی اعم از دیپلماتیک حقوقی، رفاهی و سیاستگذاری عمومی است.
انجمن دوستداران کودک پویش ضمن تسلیت به خانوادههای شهدا این حمله که به موسسات آموزشی بوده را محکوم کرده و همدردی خود را با مردم رنجیده افغانستان اعلام میکند.