گزارش آخر هفته 17 اسفند 1402

????انجمن پویش در هفته‌ای که گذشت….

در گزارش هفتگی، این بار هم رفته‌ایم به سراغ آموزش بزرگسالان. دلنوشته‌ای از مربی سوادآموزان، خانم آمنه حسنی را می‌خوانیم؛

💫سلام به تمام دوستان و مادران سوادآموز عزیز

من آمنه حسنی، یکی از معلم‌های مادران سوادآموز هستم.

نمی‌دانم از کجا و از چه چیزهایی شروع کنم؟

من طی ۱۰ سالی که در خانه‌ی کودک کنار دوستان، همکاران و مادران سوادآموز بودم، خیلی چیزها از آن‌ها آموختم و تجربه کردم.

وقتی مادران را می‌بینم که از راه‌های دور با چه ذوق و شوقی برای یادگیری چیزهای تازه و آموختن کلمات یا جمله‌هایی که هر روز مجبورند برای ارتباط با دیگران استفاده کنند، از تمام لحظات و وقت خودشان می‌گذرند، انرژی می‌گیرم و تمام خستگی و افکار ذهنی که دارم را در کنار آن‌ها به باد فراموشی می‌سپارم.

وقتی استعدادهای نهفته‌ی تک‌تک آن‌ها را می‌بینم، هم خوشحال می‌شوم و هم ناراحت. خوشحال از اینکه آن‌ها توانسته‌اند با آمدن به این کلاس‌ها از استعدادها و توانایی‌هایشان باخبر شوند و به خودشان امیدوار و با اعتماد به نفس بالاتری زندگی کنند و ناراحت از اینکه چرا در فرهنگ ما به زنان، دختران و مادران ما اهمیت قایل نیستند؟ استعدادهای آن‌ها را نادیده می‌گیرند.

اگر به چشمان تک‌تک آن‌ها نگاه کنیم، همه‌ی آن‌ها خاطرات تلخ زیادی برای گفتن دارند که می‌شود از آن یک کتاب هزار صفحه‌ای نوشت.

از کدام خاطرات بگویم؟

از دختر ۱۲ ساله‌ای که پدر و مادرش نگذاشته‌اند باسواد شود چون او محکوم به دختر بودن است؟ چون یک دختر حق درس خواندن و باسواد شدن ندارد؟ یا از مادری ۴۰ ساله‌ای که چهار فرزندش بیمار است و هر روز باید سر ساعت داروهای آن‌ها را آماده کند و هر روز یک کدام از آن‌ها را به دکتر ببرد. باز هم برای پیدا کردن اتاق دکتر و گرفتن داروهای فرزندانش زیر حرف‌ها و نگاه‌های اطرافیانش تحقیر میشود.

یا از پیرزنی ۷۱ ساله‌ای که هر هفته برای بازگشت به خانه از نماز جمعه راه خانه‌ی خود را گم می‌کرد و اشتباهی ماشین را سوار می‌شد.

حالا همه‌ی این‌ها باسواد شدند و من از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجم و هر روز با این خاطرات قشنگ پا به خانه‌ی کودک می‌گذارم.

پ.ن: در روزجهانی زن به خانم آمنه حسنی، برای برگزیده شدن در بخش خاطره نویسی جشنواره شهرزاد و دنیازاد، تبریک می‌گوییم.