گزارش نشست مجازی تحلیل فیلم کفرناحوم

ششمین نشست انجمن پویش با هدف تحلیل فیلم کفرناحوم در روز پنج‌شنبه چهاردهم مرداد 1400 برگزار شد. مخاطبین در این جلسه یک ساعته که به دلیل شیوع کرونا به صورت مجازی برگزار شد، شاهد گفتگوی تحلیلگر فیلم، آقای فرشید یزدانی، فعال حوزه کودک و کارشناس سیاستگذاری اجتماعی و خانم نازنین گنجوری، کارشناس روانشناسی بودند. متن این گفتگو را با هم میخوانیم:
لطفا دیدگاه خود را نسبت به فیلم بیان کنید.
به نظرم، رویکرد اصلی فیلم چه به لحاظ محتوا و چه از منظر نحوه ساخت، اجتماعی است. کارگردان پس از 4 سال پژوهش در زمینه مهاجرت، دغدغه اجتماعی خود را از طریق انتخاب بازیگرانی با تجربه زیسته پناهندگی و مهاجرت، به تصویر کشیده است. نام پرمفهوم فیلم به محله‌ای در لبنان با پیشینه تاریخی، اطلاق می‌شود. کفرناحوم، منطقه‌ای است که در دوره‌ای، حضرت ابراهیم و پیروانش در آنجا زندگی می‌کردند و با توجه به پیشینه اسطوره‌ای این منطقه، ساکنین، آن را مکانی برای رهایی از شرایط سخت زندگی و رسیدن به خوشبختی می‌دانستند. چهار نکته اساسی فیلم برای دغدغه‌مندان حوزه آسیب‌شناسی اجتماعی، شامل موارد زیر است:
1- این فیلم فقر، فلاکت و نابرابری را عامل مؤثری در ایجاد بستر آسیب‌های اجتماعی می‌داند؛
2- فیلم، یک فرایند نهیلیستی و رویکرد نفی‌گرایانه را توصیف و آن را در صحنه‌های مختلف تکرار می‌کند. نقش اول فیلم به نام زین، از پدر و مادر خود به علت به دنیا آوردنش شکایت دارد، از نظر پدر، روز به دنیا آمدن فرزندش، بد‌ یُمن است و مادر، دختر نوجوان خود را با وجود نارضایتی، به عقد مردی جوان درآورده است. حس همدلی بیینده در دادگاه و با شنیدن ادله این سه نفر، برانگیخته می‌شود. در صحنه‌ای که پدر و مادر، قضاوت‌کنندگان را محکوم می‌کنند و معتقدند جبر محیطی و شرایط سخت و پیچیده زندگی، تصمیم‌هایشان را شکل داده است.
3- فیلم نشان می‌دهد، جامعه نسبت به مسائل اجتماعی بی‌تفاوت است.
4- فیلم، راوی حس متناقض مهاجران است. حتی در صحنه پایانی، لبخند زین با وجود داشتن پاسپورت با تشکیک همراه است.
از منظر شما، با درنظرگرفتن محتوای فیلم، مهاجرت چقدر می‌تواند راهکار اصلی باشد؟ چه سیاستی را باید برای کنترل مهاجرت در نظر گرفت؟
مهاجرت، یک بحث اجتماعی و نیازمند نگاه عمیقی است. انسان‌ها در شرایط سخت، چند گزینه دارند: مهاجرت، اعتراض و وفاداری. با توجه به حمله طالبان، مهاجرت مردم افغانستان، قابل انتظار است. در ایران نیز 10 درصد جمعیت بنا به دلایل گوناگون مهاجرت کرده‌اند. در بعضی مواقع، افراد با وجود نبود جنگ، به استیصال می‌رسند و راه گریز را در مهاجرت می‌بینند. خروج، الزاما به معنای بهبود وضعیت نیست و مهاجرین نیز محکوم نیستند. بحث سر آن است که مهاجرت وقتی با فقر آمیخته می‌شود، ابعاد خود را آشکار می‌کند. در این صورت، وقتی با کودک زباله‌گرد مهاجر گفتگو می‌کنیم، می‌گوید از جهنمی به جهنم دیگر آمده‌ام.
سیاست‌های فعلی دولت در رابطه با مهاجرین را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ما به پیمان‌نامه حقوق کودک و موارد مربوط به مهاجرت در آن، کم می‌پردازیم. حمایت از مهاجرین در ایران محدود است و کودکان زباله‌گرد مهاجر از کمترین حمایت برخوردارند. اساسا به برگرداندن و حذف کودکان توجه می‌شود تا حذف کار کودکان. مخصوصا اگر مهاجر باشند با نوعی توجیه‌پذیری از سوی نهادهای سیاستگذاری (شهرداری، بهزیستی و…) و اذهان عمومی همراه است. زباله‌گردی کودکان به خاطر نامناسب بودن مدیریت پسماند است و اصلاح مدیریت پسماند، همسو‌ با نگرش حمایتی و اجتماعی، استراتژی بقا برای کودکان فراهم می‌کند. بخشی از رویکرد مدیریتی باید به حمایت از کودکان کار مهاجر و ارتباط با سازمان‌های جهانی مانند یونیسف اختصاص یابد.
به نظر شما با توجه به محتوای فیلم، چگونه فرزند زیاد به چرخه فقر، دامن می‌زند؟ دولت چه سیاست‌هایی در این زمینه می‌تواند داشته باشد؟
بحث کنترل جمعیت، بسیار گسترده است. عقیم کردن خانواده‌ها که برخی آن را مؤثر می‌دانند، بسیار غیراخلاقی است و آدرس غلط دادن است. فقر و نابرابری، موجد اصلی آن است و نباید نقش سیاستگذاری‌های تشدیدکننده فقر را در این موضوع، نادیده بگیریم.
مسئولیت‌های اجتماعی را نسبت به کودکان رها شده در اجتماع چه می‌دانید؟
مسئله اجتماعی را ببینیم و از کنار آن رد نشویم. مطالبه‌گری اجتماعی باید رخ دهد. مطالبه‌گری هم نباید صرفا مبتنی بر حمایت‌های فردی مانند پخش کردن آب معدنی در خوزستان باشد. من این اقدامات را نفی نمی‌کنم اما مهر ماندگار مهم است.
از نظر شما، NGO ها در راستای مطالبه‌گری برای کاهش مسائل، چه کمکی می‌توانند بکنند؟
این نهادها برای بیان نیازهای مردم شکل گرفته‌اند و در ایجاد مطالبه‌گری و تدوین و اجرای سیاستگذاری، نقش مؤثری می‌توانند داشته باشند. برخی مانند مؤسسه محک، وجه خیریه‌ای دارند که موفق و اثرگذار هم هستند. حمایت‌های خاص از کودکان یک بحث است و مطالبه اجتماعی از طریق تشکل‌یابی، هم بسیار مهم است. نهادها باید برای اثرگذاری بر سیاست‌های دولت و اصلاح گفتمان‌سازی تلاش کنند.
به نظر شما آموزش به خانواده‌های مهاجرین تا چه میزان می‌تواند اثربخش باشد؟
قطعا بسیار اهمیت دارد. ولی آموزش کودک به تنهایی اثر ندارد و باید سایر حمایت‌ها را هم در نظر گرفت. مثلا مهارت‌های زندگی را به خانواده‌ها آموزش داد یا از سلامت آنان حمایت کرد. ابتدا در انجمن حمایت از حقوق کودکان به آموزش آن‌ها بسنده می‌شد، اما به مرور متوجه شدیم دغدغه تغذیه نداشتن، آموزش را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد. در نتیجه به سمت حمایت‌های تغذیه‌ای هم متمایل شدیم.
به عنوان آخرین سوال، انتقادات شما نسبت به فیلم چیست؟
به نظرم صحنه‌‌ها و بازی‌ها بسیار خوب بود. اما محتوای فیلم در دو مورد، جای نقد دارد؛ نخست، فیلم به شدت به سمت فردی¬سازی و نقش خانواده در ایجاد مسائل کودکان، گرایش دارد و مکانیزم اصلی تولید فقر و نابرابری را کمتر می‌بیند. دوم، نوعی نگاه قضاوت‌گرایانه بر فیلم حاکم است. کارکرد مثبت سیستم قضایی و نظام پلیسی، برجسته است، شادی آخر فیلم این موضوع را نشان می‌دهد. در جایی هم خواندم، منتقدین، یکی از نقائص فیلم را در اعلام صریح موضع کارگردان به ویژه در صحنه‌های دادگاه می‌دانند. این در حالی است که پیام فیلم نه به صورت‌صریح، بلکه با استفاده از تکنیک‌های فیلمبرداری، بهتر منتقل می‌شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *