دلنوشتهای برای کودکان سرزمینم
?قلم جلو نمیرود ، خودکارمان نمینویسد ، کاغذ مقاومت می کند.
نمیدانم چرا قلم جلو نمیرود ، خودکارمان نمینویسد ، کاغذ مقاومت میکند، چشم خون گریه میکند ، دلها همه خون است ، اندیشهها گرد وغبار روزگار را با خود به یدک می کشد، دلمان گرفته است ، از دست این همه بی تفاوتی و نامهربانیهای این مردمان که مرام و معرفت را قربانی بی تفاوتی خود نمی کردند!
?آیا تا حالا کسی از وجدان درونی خود پرسیده است که گناه کودکان و زنان و مردان خوزستان که بخشی از سرزمینمان است واقعا چیست؟
این چه رسمی است که از حداقلیترین حقوق انسانی آب و برق و … برای این استان نادیده گرفته شده است!
?کودکان عزیز سرزمینمان، وقتی در این خشکسالی صدای تشنگی خوزستان یعنی پاره تن میهنمان را میشنویم، وقتی تصویر رودهای بیآب را میبینم، وقتی عکس و فیلم تالاب خشکیده هورالعظیم را تماشا می کنیم، وقتی رنجکشیدن گاومیشها را از خشکی تالابها میبنیم، وقتی خبر احتمال از بین رفتن نخلها را میشنویم ، وقتی…، وقتی… دیگر حالمان خوب نیست.
? ما هر جای ایران باشیم با شما همدردیم و شاید در چنین روزهای سختی کار چندانی از دست ما بر نمیاید، ولی میخواهم بگوییم ما نیز همراه و همصدا با شما هستیم و از مسئولان کشور عاجزانه تقاضا داریم راه چاره ای فوری برای حل مشکل بی آبی خوزستان بیابند و حل این مسئله مهم و حیاتی را به آینده های دور واگذار نکنند. و باز از مسئولان می خواهیم که در کنار پیدا کردن راهکار مناسب برای بی آبی خوزستان ، تدبیری برای معضل بی آبی و کم آبی همه کشور برنامه ریزی کنند. کودکان خوزستان عزیز ما هم مثل شما حالمان خوب نیست ، مردم ایران مقاومت و قهرمانی پدران و برادران شما را در جنگ تحمیلی از یاد نبردند و قطعا میدانیم که شما تسلیم بادهای ناموافق نخواهید شد، بلکه هنگامی که لازم باشد خود باد می شوید و باز هم کشتی شما در دریای خروشان، زندگی را پیش خواهد برد.
همتتان بلند و خدا یار و نگهدارتان
⚜ دوستانتان در انجمن دوستداران کودک پویش