زنگ بازماندگی از تحصیل به صدا درآمده است

گزارش‌های متعدد از یک‌سو نشان می‌دهند تعداد کودکان بازمانده از تحصیل طی سال‌های گذشته روند روبه رشدی داشته است و از سوی دیگر تلاش‌ها برای جذب و نگهداشت این دسته از کودکان در مدرسه بسیار ناچیز بوده است. به‌عبارت‌دیگر گزارش‌ها نشان می‌دهند، از 5 میلیون کودک بازمانده از تحصیل در یک برهه زمانی خاص تنها چهار درصد از آن‌ها بازهم وارد چرخه تحصیل شده‌اند.

پرسش این است که چرا روند کودکان بازمانده از تحصیل رو به افزایش است و برای کاهش آن چکار باید کرد؟ هیچ علت یکسانی را برای همه کودکان نمی‌توان دلیل بازماندگی از تحصیل آن‌ها دانست اما روی‌هم‌رفته می‌توان گفت افزایش فقر، افزایش هزینه‌های تحصیل، کالایی شدن آموزش، کمبود یا فقدان امکانات تحصیل در مناطق روستایی، ازدواج‌های زودهنگام، کار کودکان و … از مهم‌ترین علل هستند. از سوی دیگر به دلیل توزیع غیرعادلانه فرصت‌های متصل به آموزش، امید برخی از خانوارها و دانش آموزان برای ادامه تحصیل کاهش‌یافته است.

مشکلات تحصیلی برای کودکان فاقد اسناد هویتی و کودکان اتباع بسیار پیچیده‌تر است. در کنار عوامل فوق، بسیاری از تلاش‌ها آن‌ها برای ادامه تحصیل در لابه‌لای رویه‌های ناکارآمد بوروکراتیک و صف‌های طولانی ناکام مانده است.

حال که می‌دانیم جذب و نگهداشت کودکان بازمانده از تحصیل ان قدر دشوار است، چرا زمینه‌های تحصیل با کیفیت و رایگان را برای همه دانش آموزان فراهم نکنیم! چرا کودکان اتباع و کودکان ایرانی فاقد اسناد هویتی را بدون هیچ‌گونه قید و شرطی وارد فرایند تحصیل نکنیم!

اجرای اصول پیمان‌نامه حقوق کودک و قانون حمایت از اطفال و نوجوانان در این زمینه می‌تواند الهام‌بخش باشد، اصولی همچون تعیین سن هجده‌سالگی به‌عنوان سن کودکی ، تضمین حقوق کودکان فارغ از هر نوع تبعیض، حمایت از کودکان در برابر وضعیت‌های مخاطره‌آمیز و … .

در کنار این اصول باید امید را در خانواده‌ها و کودکان برای تحصیل زنده کنیم. خانواده کودکانشان را با این امید به مدرسه می‌فرستند که مهارت‌های مختلف را بیاموزند و از قِبل تلاش برای تحصیل بتوانند شغل متناسب با تحصیل پیدا کنند. اما اخباری که از فروش صندلی‌های دانشگاهی و فرصت‌های شغلی متصل به آموزش به گوش می‌رسد، آموزش بدون کیفیت و نرخ بالایی بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی به‌ویژه در میان اقلیت‌های قومی و زنان در کنار هزینه‌های هنگفت تحصیل، ریشه یاس و نامیدی است. در این فرایند تعدادی از کودکان مایل‌اند وارد چرخه کار کودک شوند، سوخت بری و کولبری کنند، اما ادامه تحصیل ندهند، چراکه می‌دانند اطرافیان آنان در بهترین دانشگاه‌ها تحصیل‌کرده‌اند، اما بیکاری نصیبشان شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *