روز معلم

? عشقی از جنس معلم بودن

? در این چند سالی که با انجمن آشنا شدم و در انجمن فعالیت کردم تمام روزهایش برایم پر از تجربه و خاطرات رنگارنگ بوده است.
یکی از این خاطرات که هنوز هم در ذهنم مانده مربوط به برنامه بهداشت بچه ها است.
من در کنار تدریس پایه ,مربی بهداشت بچه ها هم بودم و در هفته یک بار با بچه ها زنگ بهداشت داشتیم و بچه ها مرا خانوم بهداشتی صدا می کردند.هر هفته یکی از بچه ها به عنوان بهداشتیار در کلاس انتخاب می شد و یک سری وظایفی بر عهده داشت.یک روز زنگ تفریح بود و دوتا از بچه ها پیش من آمدند و یکی از آن ها با عصبانیت گفت “خانوم بهداشتی آرزو کارت بهداشتیاری من را پاره کرده. و آرزو هم با گریه گفت خانوم تقصیر من نبود بچه ها هولم دادند حالا فرشته با من قهر کرده و مرا بازی راه نمی ده.” و فرشته هم چنان با عصبانیت می گفت” حالا چکار کنم خانوم کارت بهداشتیاری کلاسمون خراب شده؟” تصمیم گرفتم برای این که آن دو با هم آشتی کنند مسیولیت درست کردن یک کارت بهداشتیاری جدید را به عهده ی خودشان بگذارم.

? به آن ها گفتم من کارت دیگری آماده ندارم که به شما بدهم پس خودتان باید با هم یک کارت جدید درست کنید. بعد با تعجب به هم نگاه کردند و گفتند” خانووووم خودمون؟” گفتم بله خودتون .

?وزنگ تفریح بعدی آن دو در کلاس ماندند و با هم یک کارت جدید و رنگی رنگی درست کردند و آن کارت را با خوش حالی پیش من آوردند. وقتی آن کارت را دیدم بنظرم خیلی زیبا شده بود چون رنگ و بوی دوستی میداد و آن دو به همان سادگی فراموش کردند که با هم دعوایشان شده بود و دست به دست هم با خوش حالی به دنبال ادامه بازیشان رفتند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *