به مناسبت ۲۲ مرداد، روز تشکل‌ها و مشارکت‌های اجتماعی

سازمان‌های مردم‌نهاد و مسائل عصر جدید

🖊 فرشیدخضری

✔️ مرکز پژوهش‌های مجلس گزارشی چاپ کرده است که نشان می‌دهد طی پنج سال تحصیلی بیش از چهار میلیون کودک از تحصیل بازمانده‌اند و دولت تنها توانسته است اندکی بیش از چهار درصد از آن‌ها را به فرایند تحصیل بازگرداند.* همچنین علی‌رغم فرمان رهبری درباره تحصیل همه کودکان اتباع فارغ از هرگونه وضعیت، می‌دانیم تحصیل برای آنان در مدارس دولتی اگر نگوییم غیرممکن اما بسیار دشوار است.

✔️ حال این را مقایسه کنیم با عملکرد سازمان‌های مردم‌نهاد که علی‌رغم همه محدودیت‌ها و مشکلات بیرونی و درونی عملکرد درخشانی در حوزه تحصیل کودکان به‌ویژه کودکان اتباع داشته‌اند. به دو تجربه‌ام در این زمینه اشاره می‌کنم. زمانی که در دوره کارشناسی در خانه کودک آق تپه کرج کاروز بودم، شاهد بودم چگونه خانم های داوطلب عاشقانه از تهران هرروز به یکی از دورافتاده‌ترین مناطق کرج می‌آمدند و به آموزش کودکان اتباع می‌پرداختند، یا در محله فرحزاد آن مادر افغانی از زنجان به تهران آمده بود تا کودکش را در انجمن مهر و ماه ثبت‌نام کند، چراکه شنیده بود مهر و ماه عملکرد درخشانی دارد. درحالی‌که در برخی از استان‌های کشور ازجمله زنجان اتباع حق اقامت ندارند و لذا کودکان قادر به تحصیل در مدارس نیستند.

✔️ عملکرد سازمان‌های مردم‌نهاد در چند دهه گذشته مسائل کودکان ازجمله کار کودکان، ازدواج کودکان و … را تبدیل به مسئله عمومی جامعه کرده‌اند. این تنها مختص به سازمان‌های مردم‌نهاد حوزه کودکان نیست؛ در حوزه محیط‌زیست نیز شاهدیم چگونه سعید انصاریان در الگن با گروهش به احیا بلوط‌های زاگرس مشغول‌اند یا انجمن سبز چیا در مریوان با دست‌های تقریباً خالی، جنگل‌های آتش‌گرفته را خاموش می‌کنند. در حال حاضر کدام سازمان دولتی چنین عملکردی دارد؟

✔️ سازمان‌های مردم‌نهاد راه‌حل همه مسائل و مشکلات جامعه نیستند، اما در روزها و سال‌ها که کشتی بوروکراتیک دولت به‌گل‌نشسته است، این سازمان‌ها پناهی برای بخشی از بی پناهان این جامعه و محیط‌زیستش بوده‌اند. اساساً بر مبنای منطقی که بر این سازمان‌ها حاکم است، آن‌ها بستری برای شناسایی مسائل عمومی یک قرن اخیر بوده‌اند، همان‌گونه که گفته‌شده است «پیوندی که بین ساختار حوزه عمومی و حوزه زندگی شخصی وجود دارد، به‌گونه‌ای است که موجب می‌شود حاشیه، یعنی قلمرو اجتماعی – مدنی، بهتر از مرکز، یعنی قلمرو سیاسی، موقعیت‌های را که آبستن مسائل جدید هستند، کشف و شناسایی کند. مسائل بزرگ دهه‌های گذشته، شاهدی بر این مدعا است. مثال‌های زیر را در نظر بگیرد: رقابت مارپیچی تسلیحات هسته‌ای، خطرات نهفته در استفاده صلح‌آمیز از انرژی اتمی یا خطرات نهفته در سایر پروژه‌های فنّاوری و آزمایش‌های علمی، تهدیدات بوم‌شناختی نهفته در زیست محیط طبیعی که بیش‌ازحد زیر فشار قرارگرفته است مثل آلودگی آب، نابودی گونه‌ها، باران اسیدی و غیره، فقر روزافزون جهان سوم و مسائل ناشی از نظم اقتصاد جهانی و بالاخره مسائلی از قبیل فمینیسم، مهاجرت فزاینده و مسائل مربوط به چند فرهنگ‌گرایی. به‌جرئت می‌توان گفت هیچ‌یک از این مسائل را نخستین بار حامیان دستگاه‌های دولتی و سازمان‌های بزرگ و نظام‌های کارکردی مطرح نکرده‌اند، بلکه روشنفکران، شهروندان علاقه‌مند، کارشناسان رادیکال و مدافعان مشتاق و کسانی از این قبیل، آن‌ها را طرح و ارائه کرده‌اند»**.

* مرکز پژوهش های مجلس (1401). بررسی روند ترك تحصیل و بازماندگی از تحصیل درآموزش و پرورش.

** هابرماس (1397). دگرگونی ساختاری حوزه عمومی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *