خشونت علیه کودکان آسیب‌دیده از تروریسم

?نویسنده: زهرا اکبری

امروز، 27 آذر، روز مبارزه با خشونت و افراطی‌گری، نامگذاری شده است. تروریسم، گونه‌ای از خشونت در ابعاد وسیع و فزاینده آن است که با وحشت‌افکنی، اهداف سیاسی و ایدئولوژیکی خود را دنبال می‌کند. در قرن اخیر، به ویژه انگیزه‌های تعصبی مذهبی گروه‌هایی نظیر داعش و طالبان به گونه‌ای ساختاریافته، ابعاد جدیدی از تروریسم را شکل داده‌‌اند. شاخص‌های جهانی تروریسم در سایت مؤسسه اقتصاد و صلح (IEP)، نشان می‌دهد 27 کشور در سال 2020، تحت‌تأثیر حملات تروریستی وابستگان گروه داعش قرار گرفته‌اند و افغانستان به‌عنوان اولین و عراق دومین کشور رده‌بندی شده‌اند.

? کودکان در تمامی نقاط جهان از جمله قربانیان شدید غیرنظامی حملات تروریستی، به شمار می‌روند. رسانه‌ها و گزارش‌های پیرامون تروریسم اغلب به ارائه آمارهای کشتار کودکان قربانی تروریسم پرداخته‌اند و به خشونت‌های جسمانی، جنسی و روانی کودکان پس از وقوع حملات توجه کمتری نشان داده‌اند. برخی از انواع خشونت علیه کودکان آسیب‌دیده از تروریسم را می‌توان در موارد زیر جست:

1. به کارگیری اجباری کودکان ربوده شده در اقدامات تروریستی نظیر ماموریت‌های انتحاری یا اجرای اعدام (کودک‌سربازی).

2. به کارگیری اجباری کودکان ربوده شده برای انجام کارهای غیررسمی (باربری، انتقال اخبار، فروش مواد و…).

3. بردگی و اعمال خشونت جنسی علیه کودکان (به ویژه دختران).

? پر واضح است، هر نوع کشتار جمعی، فی‌نفسه دارای اثرات جبران‌ناپذیری برای همه گروه‌های اجتماعی است. فصل مشترک تمامی خشونت‌ها، بیش از هر چیز آسیبی است که به روان فرد وارد می‌شود و کودکان به سبب سن کم و انعطاف‌پذیری روانی بیشتر، جدی‌تر در معرض این آسیب‌ها قرار می‌گیرند. خیل عظیمی از کودکان قربانی جنگ و تروریسم با رنج فقدان والدین یا اعضای خانواده خود دست به گریبان‌اند و بسیاری از آن‌ها جراحت‌های جسمانی جانکاهی را تا پایان عمر، تحمل می‌کنند. در یک سال گذشته، قدرت‌گیری دوباره طالبان در افغانستان حتی حق دسترسی به آموزش را از دختران در سن تحصیل سلب کرد و این خشونت پنهان به دختران آسیب‌دیده از جنگ، درد انزوا را نیز چشاند.

? در چنین شرایط وخیمی، کودکانی که به صورت هدفمندانه، تحت استثمار و خشونت قرار می‌گیرند و با الگوهای رفتاری تهدیدآمیز و رعب‌آور مواجه می‌شوند، آزار بیشتری را تجربه می‌کنند. اما رنج عمیقتر که همواره از نسلی به نسل بعد تکرار می‌شود، عدم مسئولیت‌پذیری دولت‌ها برای محافظت از کودکان به جا مانده از تروریسم، پاسخگو نبودن عاملان نقض حقوق کودک و حامیان جنایت‌ها و سکوت توجیه‌ناپذیر مجامع بین‌المللی است.‌ این نوع غفلت همه‌جانبه، نام نهادن یک روز با عنوان روز مبارزه با خشونت و افراطی‌گری را از حیز معنا خارج می‌کند. جهان امروز در مبارزه با هر نوع خشونت افراطی، بیش از نام نهادن شعارگونه یک روز، به برنامه‌های معنادار، کارآمدسازی چهارچوب‌های اثربخش، اجماع دولت‌ها و کاربست خواسته جمعی ملت‌ها نیاز دارد‌.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *